کاروانی از شعرهای عاشورائی در هفت منزل، به کوشش مرکز پژوهشهای فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، چاپخانه بنیاد شهید، تهران، زمستان 1374 ه. ش صفحه 3.
ای بسته بر زیارت قد تو قامت آب
شرمندهی مروت تو تا قیامت آب
در ظهر عشق عکس تو لغزید در فرات
شد چشمهی حماسه زجوش شهامت آب
دستت به موج داغ حباب طلب گذاشت
اوج گذشت دید و کمال کرامت آب
بر دفتر زلالی شط، خط لا نوشت
لعلی که خورده بود زجام امامت آب
لبتر نکردی از ادب ای روح تشنگی
آموخت درس عاشقی و استقامت آب
ترجیع درد راز گریزی که از تو داشت
سر میزند هنوز به سنگ ندامت آب
از نقش سجده کردهی نخل بلند تو
آیینهای است خفته در آه ملامت آب
سوگ تو را زصخره چکد قطره قطره رود
زین بیشتر سزاست به اشک غرامت آب
از ساغر سقایت فضلت قلم کشید
گسترد تا حریم تفضل زعامت آب
زینب حسین را به گل سرخ خون شناخت
بر تربت تو بود نشان و علامت آب
با یک هزار اسم تو را کی توان ستود
در تنگنای لفظ که دارد زمامت آب
از جوهر شفاعت سعیت بعید نیست
گر بگذرد زآتش دوزخ سلامت آب
میخوانمت به نام ابوالفضل و شوق را
در دیدگان منتظرم بسته قامت آب
آمد به آستان تو گریان و عذر خواه
با عزم پایبوسی و قصد اقامت آب