بعضی از اهل سنت ادعا میکنند که علی علیهالسلام و بنیهاشم در سقیفه حاضر شدند و با خلیفه بیعت کردند، در حالی که این نظر خلاف واقعیت است و خود اهل سنت در کتب معتبر خود این گونه بیان کردهاند:
حضرت علی علیهالسلام تا زمان شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بیعت نکرده است و زمان آن را حداقل شش ماه پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دانستهاند. علاوه بر آن، در کتب اهل سنت آمده: علی علیهالسلام را به زور به مسجد بردهاند و خانه حضرت علی علیهالسلام را به آتش کشیدهاند. از جمله:
1- ابوجعفر بلاذری که از موثقین مورخان و محدثان معروف اهل سنت است در تاریخ خود روایت نموده هنگامی که ابوبکر، علی علیهالسلام را برای بیعت طلبید و قبول نکرد، عمر را فرستاد تا آتشی بیاورد و خانه را بسوزاند.
حضرت فاطمه علیهاالسلام در خانه او را ملاقات کرد فرمود: ای پسر خطاب! آمدهای خانه را بر من بسوزانی؟
گفت: آری این عمل قویتر و حتمیتر است از آنچه پدرت آورده (!!)
2- ابنابیالحدید و طبری روایت کردهاند: عمر با اسید بن خضیر، سلمة بن اسلم و جماعتی به در خانه علی علیهالسلام رفتند، عمر گفت: بیرون بیایید والا خانه را بر شما میسوزانم.
3- ابنخزابه در کتاب «غرر» از زید بن اسلم روایت کرده که گفت: وقتی علی علیهالسلام و اصحابش از بیعت امتناع کردند، من از آنها بودم که با عمر هیزم برداشتم و به در خانه فاطمه علیهاالسلام بردیم.
عمر به فاطمه گفت: بیرون کن هر که در این خانه است والا خانه و هر که در آن است را میسوزانم.
در آن وقت علی و فاطمه و حسنین علیهمالسلام و جماعتی از اصحاب و بنیهاشم در آن خانه بودند. فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا خانه را بر من و فرزندانم میسوزانی؟
گفت: بلی والله! تا بیرون آیند و با خلیفه بیعت کنند (!!)
4- ابنعبدربه در جزو سوم «عقد الفرید» صفحه 63 مشروحا توضیح داده است.
5- ابنابیالحدید در صفحه 134 جلد اول «شرح نهجالبلاغه» (چاپ مصر) از کتاب «سقیفه» جوهری این موضوع را به طور مبسوط نقل نموده است.
6- ابنقتیبهی دینوری در صفحه 13 جلد اول کتاب معروف «الامامة و السیاسة» قضیه سقیفه را مفصلا شرح میدهد و مطلب را این طور شروع میکند:
ان ابابکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه، فبعث الیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی، فابوا ان یخرجوا، فدعا بالحطب، و قال: و الذی نفس عمر بیده! لتخرجن او لاحرقنها علی من فیها.
فقیل له: یا اباحفص! ان فیها فاطمة.
فقال: و ان.
فخرجوا فبایعوا الا علیا…
ابابکر مطلع شد که عدهای نزد علی علیهالسلام جمع شدهاند و با او بیعت نمیکنند. پس عمر را به جانب آنها فرستاد. عمر آنها را در حالی که در خانه علی علیهالسلام بودند صدا کرد. آنها از خروج امتناع کردند، پس عمر دستور داد هیزم آوردند و گفت: قسم به خدایی که جان عمر به دست اوست! یا خارج میشوید، یا خانه را با اهلش آتش میزنم (!!)
به او گفتند: ای اباحفص! در این خانه فاطمه علیهاالسلام است.
جواب داد: حتی اگر فاطمه هم باشد (!!)
آنگاه همه خارج شدند و بیعت کردند مگر علی علیهالسلام…
هنگامی که فاطمه علیهاالسلام صدای آنها را شنید به صدای بلند ندا درداد:
یا ابت! یا رسول الله! ماذا لقینا بعدک من ابنالخطاب و ابنابیقحافة:
ای پدرجان! ای پیامبر خدا! بعد از تو از دست عمر بن خطاب و ابوبکر چه بر سر ما میآید.
همین که مردم صدای ناله فاطمه علیهاالسلام را شنیدند برگشتند در حالی که اشکهایشان جاری و جگرهایشان سوخته بود؛ ولی عمر با عدهای ماندند تا علی علیهالسلام را به اجبار از خانه بیرون آوردند و نزد ابوبکر بردند. به آن حضرت گفتند: با ابوبکر بیعت نما.
فرمود: اگر بیعت نکنم چه خواهید کرد؟
گفتند: اذا والله الذی لا اله الا هو! نضرب عنقک؛ در آن صورت، قسم به خداوندی که جز او معبودی نیست! گردنت را میزنیم.
علی علیهالسلام فرمود: پس بندهی خدا و برادر رسول او را خواهید کشت…
ابنقتیبه شرح قضیه را مفصل بیان میکند و این گونه ادامه میدهد:
علی علیهالسلام بیعت نکرده به خانه برگشت. بعدها ابوبکر و عمر (با مقدماتی) به
منزل فاطمه علیهاالسلام رفتند تا (به زعم خود) رضایت او را فراهم کنند.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا نشنیدهاید که پدرم فرمود: سخط فاطمه سخط و نارضایتی من است؟
گفتند: آری.
پس فرمود: خدا را شاهد میگیرم شما دو نفر مرا اذیت نمودهاید، در هر نمازی شما را نفرین میکنم تا پدرم را ببینم و از شما شکایت کنم.
7- احمد بن عبدالعزیز جوهری در کتاب «سقیفهی» خود به تفصیل روایات مختلفی در این موضوع ذکر کرده است و در پایان یکی از روایات آورده است که:
فغضبت فاطمة علیهاالسلام علی ابیبکر و لم تتکلم به حتی توفیت.
فاطمه علیهاالسلام بر ابوبکر خشمناک بود و با او سخن نگفت تا آنگاه که به شهادت رسید.
8- مسعودی صاحب تاریخ «مروج الذهب» در کتاب «اثبات الوصیه» ضمن شرح مفصل قضایای روز سقیفه میگوید:
فهجموا علیه و احرقوا بابه و استخرجوه منه کرها و ضغطوا سیدة النساء بالباب حتی اسقطت محسنا.
پس آنان بر خانه علی علیهالسلام هجوم بردند و در خانه را آتش زدند و علی علیهالسلام را به زور از خانه خارج کردند و سرور زنان عالم حضرت زهرا علیهاالسلام را میان در و دیوار آن چنان فشار دادند که فرزندش محسن را سقط نمود.
قضیه آتش زدن و اجبار و اکراه به بیعت، توهین به علی علیهالسلام و بنیهاشم برای بیعت، سقط جنین و سایر مظالم در کتب معتبر علمای اهل سنت ضبط است و اگر اعتراضی است به بلاذری، طبری، ابنخزابه، ابنعبدالبر، ابنعبدربه
جوهری، مسعودی، نظام، ابنابیالحدید، ابنقتیبه، ابنشحنه، حافظ ابراهیم و امثال ایشان است که در کتابهای خود نوشتهاند و اشعاری سرودهاند.