جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رجزهای حضرت عباس

زمان مطالعه: 3 دقیقه

رجزخوانی مسلمانان جنگاور در میدان جنگ، «شعار انقلابی» آنها بود که هنگام نبرد به شیوه‏ی حماسی می‏خواندند، این شعارها علاوه بر تقویت روحیه‏ی خود، و تضعیف روحیه‏ی دشمن، بیانگر اهداف جنگیدن بود، و حکایت از شعور آگاهانه، و برخورد قاطعانه برای حمایت از دین خدا می‏کرد.

عباس علیه‏السلام در میدان نبرد، رجزهایی خواند، که هر فرازی از آنها بیانگر عالیترین درسهای: شجاعت، ایثار، همت بلند، وفاداری و اخلاص است. نظر شما را به رجزهای آن حضرت جلب می‏کنیم:

1- نگهبانان شریعه به حضرت عباس علیه‏السلام حمله کردند، او نیز به آنها حمله کرد، و در این حال چنین رجز می‏خواند:

لا ارهب الموت اذ الموت ذقا

حتی اواری فی المصالیت لقا

نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا

انی انا العباس اغدو بالسقا

و لا اخاف الشر یوم الملتقی‏

یعنی: من از مرگ در آن هنگام که فریاد برآورد، باک و هراسی ندارم، تا آنکه پیکر من در میان دلاور مردان به خاک افتد.

جان من نگهبان و فدای جان پاک مصطفی، پیامبر صلی الله علیه وآله است، منم عباس که با مشک برای سیراب کردن تشنگان می‏آیم، و از مرگ در درگیری با دشمن نمی‏ترسم.

2- عباس علیه‏السلام به جنگ خود همچنان ادامه می‏داد، و دشمن را پراکنده نمود، در این هنگام زید بن ورقا (یا: زید بن رقاد) از پشت نخله‏ی خرما کمین کرد و با همیاری حکیم بن طفیل، شمشیر خود را بر دست راست عباس علیه‏السلام فرود آورد، و دست راست آن حضرت را قطع نمود، حضرت عباس علیه‏السلام شمشیرش را به دست چپ گرفت و به نبرد خود با دشمن ادامه داد، در این حال چنین رجز می‏خواند:

و الله ان قطعتم یمینی‏

انی احامی ابدا عن دینی‏

و عن امام صادق الیقین‏

نجل النبی الطاهر الامین‏

یعنی: سوگند به خدا اگر دست راستم را قطع نمودید،

باز به جنگ خود ادامه می‏دهم و تا آخرین نفس از دینم دفاع می‏کنم، و نیز از امامی که به راستی به یقین رسیده، و از نوه‏ی پیامبر پاک و امین است یاری می‏نمایم.

حضرت عباس علیه‏السلام همچنان به جنگ خود ادامه داد، در این میان حکیم بن طفیل که در پشت نخله‏ی خرما کمین کرده بود، شمشیرش را بر دست چپ آن حضرت فرود آورد که دست چپش نیز قطع گردید.

3- عجب اینکه حضرت عباس علیه‏السلام [همانند عمویش جعفر طیار در جنگ موته] پرچم را به سینه‏اش چسبانید، و با بازوان قطع شده، آن را نگه داشت، در حالی که چنین رجز می‏خواند:

یا نفس لا تخشی من الکفار

و ابشری برحمة الجبار

مع النبی السید المختار

قد قطعوا ببغیهم یساری‏

فاصلهم یا رب حر النار

یعنی: ای نفس! از کافران نترس، تو را به رحمت خدای جبار همراه پیامبر، سرور برگزیده‏ی خدا مژده باد. دشمنان از روی ظلم و طغیان، دست چپم را (نیز) قطع کردند، پروردگارا! آنان را وارد آتش سوزان دوزخ کن.

در این هنگام ظالمی عمود آهنین بر سرش زد که آن حضرت از پشت اسب بر زمین افتاد. (1).

مرحوم محدث و فقیه ربانی ملا حبیب‏الله کاشانی می‏نویسد: حضرت عباس علیه‏السلام پس از آن که مشک را پر از آب کرد و روانه‏ی خیمه‏ها شد، دشمنان سر راهش را گرفتند، آن حضرت حمله به دشمنان می‏کرد و چنین رجز می‏خواند:

الموت تحت ضباب السیف مکرمة

ان کان من بعده اسکان جنات‏

لا تأسفن علی الدنیا و لذتها

فعند جدی تغفر کل زلات‏

یعنی: مرگ در پرتو شمشیر، مایه‏ی بزرگواری و عظمت است، هرگاه پس از آن موجب سکونت در بهشت گردد، برای دنیا و لذت‏های آن هرگز غصه و افسوس مخور، و بدان که تنها در پیشگاه جد من، همه‏ی لغزش‏ها آمرزیده خواهد شد (پس دنیا را فدای راه پیامبر صلی الله علیه وآله کن(.

از هر سو به دشمن حمله می‏کرد، و مثل مور و ملخ آنها را پراکنده می‏ساخت و درهم می‏ریخت و چنین رجز می‏خواند:

اذب عن سبط النبی احمد

اضربکم بالصارم المهند

حتی تحیدوا عن قتال سیدی‏

انی انا العباس ذو التودد

نجل علی المرتضی المؤید

یعنی: از حریم سبط پیامبر اسلام حضرت احمد صلی الله علیه وآله حمایت می‏کنم، و با شمشیر استوار و بران شما را سرکوب می‏نمایم، تا شما را از جنگ با آقا و سرورم (امام حسین علیه‏السلام) دور سازم، من عباس علاقمند به حسین و اهل بیتش هستم، فرزند علی علیه‏السلام که ستوده و مورد تأیید خداوند بود، می‏باشم. (2).


1) بحار، ج 45، ص 40 و 41 – نگهداشتن پرچم و چسباندن آن به سینه با دو دست بریده، در کتاب ترجمه العباس، تألیف عبدالرزاق مقرم، ص 289، و معالی السبطین، ج 1، ص 440 آمده است.

2) تذکرة الشهداء، ص 260.