جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راننده، مسجدی به نام حضرت ابوالفضل ساخت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی اکبر مهدی‏پور طی مرقومه‏ای نقل کردند:

1. در فروردین ماه سال 1373 ش برای صله‏ی ارحام عازم بندرعباس بودم. در مسیر بندرعباس با مسجد بسیار با شکوهی به نام مسجد حضرت ابوالفضل علیه‏السلام مصادف شدم که دارای مرافق بسیار فراوانی بود. مراکز درمانی و ساختمانهای عام المنفعه‏ای را در اطراف مسجد ساخته و وقف آن کرده بودند، و مسجد و ساختمانهای تابعه با کاشیهای بسیار زیبایی مزین شده بود، حتی دو محل پمپ بنزین نیز که در دو طرف جاده و در مجاورت مسجد قرار داشت، با همان کاشیکاریهای مسجد تزیین شده بود. عظمت، جذابیت چشمگیر مسجد، و عدم هماهنگی آن با بیابان برهوتی که مسجد با آن همه منضمات در وسط بیابان جویا شدم. گفتند: که این مسجد داستان جالبی دارد و آن اینکه: روزی یکی از رانندگان تریلی که از این نقطه عبور می‏کرده خوابش می‏برد. ماشین از جاده خارج می‏شود در حالی که یک طرف تریلی کاملا از زمین فاصله گرفته بوده، در سراشیبی قرار می‏گیرد. راننده از خواب بیدار می‏شود و خود را در کام مرگ می‏بیند، و یک مرتبه فریاد می‏زند: یا اباالفضل!

در همان لحظه مشاهده می‏کند که دو دست در فضا ظاهر شد و تریلی را به طرف جاده هل داد. سپس با کمال تعجب می‏بیند که چرخهای تریلی بر روی زمین قرار گرفت و ماشین به صورت اعجاز آمیزی به جاده بازگشت و تحت کنترل راننده در آمد. راننده‏ی تریلی با دیدن این کرامت باهره از ماشین پیاده می‏شود و آن نقطه را علامت می‏گذارد. آنگاه به وطن خود می‏رود، اموال منقول و غیر منقول خود را می‏فروشد و به تأسیس این مسجد و ساختمانهای تابعه اقدام می‏کند. با پخش خبر این کرامت، دیگر رانندگان و افراد خیر نیز به ساختمان آن کمک می‏کنند تا، چنان که می‏بینید، این مجتمع بزرگ حضرت ابوالفضل علیه‏السلام به صورت بسیار آبرومندی در وسط بیابان ساخته می‏شود.