جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در کنار علقمه‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

جناب مستطاب مداح اهل‏بیت (علیهم‏السلام) مرحوم محمد علامه در کتاب شریف خاطرات 60 سال خدمت‏گزاری چنین می‏نویسد:

در کربلا، عصرها همراه مرحوم حاج شیخ علی اکبر تبریزی، واعظ معروف، به منبر می‏رفتم. یکی از خدام حرم، لطفی به بنده پیدا کرد و وعده داد که بعد از ظهر، ما را تا پائین سرداب و کنار نهر علقمه ببرد. رفیق و همکاری محترم (مرحوم حاج سید محمد دربندی) نیز خواست با ما بیاید و آن خادم قبول کرد.

به محض حرکتمان به سمت نهر- که سال‏ها در پی موقعیتی برای آن جا بودم – یکی از کارگرهای مازندران گفت: شما را به خدا، هر جا می‏روید، ما را هم ببرید. بدین ترتیب، با ما هم‏سفر شدند و از کنار مزار آن حضرت فیض بردند. اخیرا یکی از رفقای بزرگوار من عکسی را به واسطه یکی از راجه‏های هندی – که در پائین نهر علقمه خدمت می‏کرد – تهیه کرده است که بسیار واضح و روشن است. وقتی آن روز به سرداب مطهر مشرف شدیم، به قبر کوچکی که به قبر بچه‏ی 12 – 10 ساله‏ای می‏ماند، برخوردیم. در آن جا کلام مادر بزرگوار حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام(، حضرت ام‏البنین (علیه‏السلام(، به خاطر آمدم که فرموده بود:

»عباس من خیلی قوی بود؛ پس چرا قبر او این قدر کوچک است؟«

گویا این بدن قطعه قطعه شده را جمع کرده و آن وقت خاک کرده‏اند. در آن وقت یاد شعری افتادم که شبی مهتابی در ایوان منزل خودمان سرودم. خدا شاهد است که چنان تحت تاثیر قرار گرفته بودم که داشتم سکته می‏کردم و منظره‏ی قتلگاه آن حضرت، کاملا در مقابل چشمم مجسم شده بود. با خواندن این اشعار، شما هم این صحنه را در برابر دیدگان مشتاق، ملاحظه می‏فرمائید. اکنون، تقریبا در هر کجا که شب تاسوعا و روز عاشورا سینه می‏زنند و نوحه‏های فارسی می‏خوانند، این نوحه را خواهید شنید. خداوند به لطف خود نصیبی هم از برکات این مجالس، به من و دوستانم بدهد!