عالم بزرگوار سلالة السادات شیفته خاندان محمد و آل محمد جناب حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقای سید محمد رفیعی (قدس سره) میفرماید:
در رمضان المبارک 1417 قمری به جهت درد شدید کلیه مجبور شدم از حرم آل محمد (صلی الله علیه و آله) قم جوار رحمت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) برای معالجه به تهران اعزام شوم. پس از مراجعات مکرر به بیمارستانهای متعدد در تهران مجبور شدم چند روزی در منزل اخوی جهت دریافت جواب آزمایشات و رادیولوژی بمانم، تا این که جواب آزمایشات نشان دهنده وجود سنگ نسبتا بزرگی در میان کلیه و مثانهام بود.
با مراجعه به بیمارستان کلیوی و تشخیص پزشکان جهت بستری شدن با وجود مرض قند و خواستن مبلغی پول جهت بستری نمودن که از پرداخت آن در آن شرایط خاص معذور بودیم در روی تخت قسمت اورژانس بیمارستان متوسل به حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس (علیهالسلام) شدم و با آن حضرت پیمان بستم که در شهر ری و در جوار صدوق الطائفه ابنبابویه القمی، در مسجد حجتیه روضهای بخوانم در حدی که مادرش حضرت امالبنین (سلام الله علیها) هم گریه
کند.
کمکم احساس کردم حالم در حال بهبودی است و نظر لطف آن حضرت به اذن الهی شاملم گردید به طوری که در شب آینده در همان مسجد که با در نظر گرفتن وجود سادات از نسل امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق (علیهالسلام) با حضرت قمر بنیهاشم ابوالفضل العباس (علیهالسلام) پیمان بسته بودم حدود یک ساعت روضه خواندم. به حمدالله تا به امروز در اثر لطف آن حضرت هیچ گونه دردی مربوط به آن درد کلیه احساس نکردم.