دیوان فرصت (فرصة الدوله) شیرازی، مقدمه و تصحیح علی زرین قلم، کتابفروشی سیروس، تهران 1337 هـ. ش، 446.
دارم از کینهی سپهر برین
زخمها بر دل و همه خونین
بارم از دیده اشکهای روان
کشم از سینه نالههای حزین
همه جانها به حسرت و غم جفت
همه دلها به درد و غصه قرین
تا به دامان زده گریبان چاک
خلق در ماتم امام مبین
از زمین است نوحه تا به سپهر
از سپهر است ناله تا به زمین
بر همه اهل ارض در همه روز
این ندا داده جبرئیل امین
کل یوم کیوم عاشواء
کربلا کل عرصة الغبراء (1).
چون حسین علی، امام امم
در زمین بلا نهاد قدم
دست افشاند بر جهان یکسر
دل به حق بست ورست از عالم
پا نهاد از ولا به دشت بلا
سر نهاد از رضا به تیغ ستم
آتش ظلم آن گروه شریر
زد به جان جهان شرارهی غم
نوحه گر در عزای او شب و روز
ملک و دیو و دد، بنی آدم
زین شهادت به هر زمان غوغاست
زین مصیبت به هر زمین ماتم
کل یوم کیوم عاشوراء
کربلاء کل عرصة الغبراء
میکنم یاد از برادر او
آنکه بودی به جان برابر او
رایت افراز، حضرت عباس
که همی بود یار و یاور او
از پی آب رفت با لب خشک
تیری آمد به دیدهی تر او
تیغ کین آختند و افکندند
مشرکین دستها ز پیکر او
ناگه از تیشهی ستم، افتاد
بر زمین، سرو ناز پرور او
در غمش سال و ماه در همه جا
گفت کلثوم زار، خواهر او
کل یوم کیوم عاشوراء
کربلا کل عرصة الغبراء
1) کل یوم کیوم عاشوراء – کربلا کل عرصة الغبراء: هر روز همچون روز عاشوراست و هر زمینی همچون کربلاست (زیرا حق در برابر باطل آمادهی کارزار است و یاد سالار شهیدان در تمام عرصههای مبارزه علیه باطل؛ مسلمانان، به ویژه شیعیان را به استقامت و دلاوری میخواند(.