جناب آقای محمد حائری قحطانی کرامتی را این گونه نقل کرد:
عصر روز اربعین حسینی بعد از زیارت وجود مقدس ابیعبدالله الحسین علیهالسلام به سوی حرم سقای دشت کربلا رفتم. گوشهای را اختیار کردم و زیارت و نماز و توسل حالی برایم به وجود آورد. برای خداحافظی کنار ضریح اباالفضل علیهالسلام به آقا عرضه داشتم: مولاجان در این سفر خرج سفر همراه نیاوردم، نظر و عنایتی بفرما.
این مطلب را فقط به ذهن گذراندم و حتی به زبان نیاوردم. از کنار ضریح جدا شدم. از ایوان که پا به صحن گذاشتم، چند مرد عرب که از اطراف کربلا بودند، جلوی من آمده و گفتند: برای ما زیارت بخوان.
برای آنها زیارت خواندم. پس از آن با یکدیگر مصافحه نمودیم. یکی از آنها دست به جیبش برد و مبلغی که خودش گفت: یکصد و هشتاد هزار دینار عراقی است به من داد.
گفتم: مبلغی بابت زیارت خواندن نمیگیرم.
آنها گفتند: بابت زیارت خواندن نیست، بلکه نذر است. هر کس که برای ما زیارت بخواند این مبلغ را به او میدهیم.
این بود عنایت و لطف قمر بنیهاشم علیهالسلام و این که هوای زایران کویش را دارد و غافل از زوار حرمش نیست.
بسمه تعالی
السلام علیک یا سیدی أباالفضل العباس و رحمة الله و برکاته
محضر مبارک استاد گرانقدر حضرت حجتالاسلام و المسلمین
جناب آقای ربانی خلخالی حفظه الله.
سلام علیکم.
پس از عرض سلام و ارادت، امیدوارم بیش از پیش مورد عنایات خاصهی سردار کربلا حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام بوده باشید.
در ذیل تعدادی از معجزات و کرامات آن حضرت را به عرض عالی و خوانندگان محترم کتاب پرارزش «چهرهی درخشان قمر بنیهاشم ابوالفضل العباس علیهالسلام» میرسانم: