جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خون بهای حضرت عباس

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در اینجا بهتر آن است که پایان این قسمت را با اشعار ناب و پر محتوای زیر از شاعر تیزبین آقای «عارفچه» بیاراییم:

یاور من گر شود خدای اباالفضل‏

از دل و از جان کنم ثنای اباالفضل‏

نیست دروغ اََر بگویم این سخن راست‏

هست رضای خدا رضای اباالفضل‏

مرتبه‏ی شاهیش دهند به عقبی‏

آنکه شد اندر جهان گدای اباالفضل‏

ناطقه لال است تا که وصف بگوید

از ادب و حلم و از حیای اباالفضل‏

گر که بود عقده‏ای به دل بگشاید

قدرت دست گره گشای اباالفضل‏

در دو جهان است چشم جمله محبان‏

بر کرم و جود و بر عطای اباالفضل‏

در دل من کی هوای خلد برین است‏

چونکه بود بر سرم هوای اباالفضل‏

جمله شهیدان خورند غبطه چو بینند

روز جزا حشمت و علای اباالفضل‏

در کف زهرا بس این برای شفاعت‏

روز مکافات، دست‏های اباالفضل‏

نیست دو عالم بهای یک سر مویش‏

گر که بسنجند خون بهای اباالفضل‏

با لب خندان به باغ خلد خرامد

هر که کند گریه در عزای اباالفضل‏

شکر که «عارفچه» از عطای خداوند

گشت ز جان منقبت سرای اباالفضل‏

جنت و رضوان و حور و کوثر و غلمان‏

هست همه آیتی ز خوی ابوالفضل‏

نور دل حیدر است و شمع شهیدان‏

مظهر حق است نور روی ابوالفضل‏

شمس و قمر شد خجل ز نور جمالش‏

مشک ختن شمه‏ای ز بوی ابوالفضل‏

خالق اعظم گناه خلق دو عالم‏

جمله ببخشد به آبروی ابوالفضل‏