در روز اول ماه محرم الحرام 1423 برابر با 25 اسفند ماه 1380 جناب آقای مشهدی الله وردی باقری، فرزند علی، عضو شورای قریه قشلاق که فردی متدین و مورد اعتماد است، درباره کرامت حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) این ماجرا را شرح دادند: از مادرم شنیدم که میگفت: در زمان گذشته وی از اولاد ذکور بیبهره بوده. بدینگونه که هر وقت پسری به دنیا میآورد مع الأسف پس از مدتی تلف گشته و از دنیا میرود. چندین سال به این نحو میگذرد سرانجام در سال 1330 بنده به دنیا میآیم. مادرم احساس میکند که من هم به سرگذشت پسران پیشین گرفتار خواهم شد. از این رو حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس
(علیهالسلام) متوسل شده و نذر میکند که اگر من زنده بمانم، یک رأس گوسفند روز تاسوعای محرم در جلوی یکی از هیئتهای سوگوار قریه خود، قربانی کند و گوشتش را طبخ نماید و آن را در مسجد جامی روستای قشلاق برای مردم عزادار با عنوان «خرج حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام» اطعام کند.
این توسل نذر به اجابت رسیده و به واسطه عنایت حضرت ابوالفضل خداوند متعال مرا برای مادرم نگه میدارد. مادرم نیز به نذر خویش وفا نمود و آن را ادا میکند. سرانجام این نذر چندین سال ادامه پیدا کرد. روزی، تقریبا 25 یا 30 سال پیش دو رأس گوسفند داشتیم، یکی بزرگ و چاق و دیگری کوچک و لاغر. گفتم: بره بزرگ را به عنوان نذری حضرت ابوالفضل در روز یاد شده طبق سالهای گذشته، قربانی میکنیم. به هر حال، شب تاسوعای محرم فرا رسید، ولی ما از تصمیم خود برگشته و گفتیم: بره بزرگ و چاق را برای خود نگه میداریم و در مقابل آن بره کوچک را قربانی میکنیم! سرانجام با این تصمیم خوابیدم که فردا آن را ذبح کنیم. سحرگاه رفتیم جایگاه گوسفندان تا به آنها علوفه و آب بدهیم، اما با کمال تعجب دیدیم که آن بره بزرگ مرده است، ناچار در عوض بره دیگری را قربانی کردیم.
شایان ذکر است این نذر حدود پنجاه سال است که ادامه دارد. این قضیه را به خاطر آن نقل کردم که برادران دینی تلاش کنند نذر خود را تبدیل نکنند و از وسوسههای نفسانی برحذر باشند و نذر خویش را به طور کامل ادا نمایند. امید است در دنیا و آخرت زیر لوای حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) قرار گرفته باشیم.