زمان مطالعه: < 1 دقیقه
حاج محمدجواد سیاح، یکی از تجار کربلا گوید:
در هنگامی که به بغداد رفت و آمد مینمودم، روزی برای خرید اجناس برای مغازه خود – که در خیابان حضرت عباس علیهالسلام بود – با ماشین سواری خود به بغداد رفتم، هم چنان که به راه خود ادامه میدادم، ناگهان با ماشین بزرگی روبهرو شدم. به طوری که از خود بیخودم شدم و در دلم گفتم، خدایا! به حق اباالفضل علیهالسلام از این مصیبت نجاتم بده.
یک مرتبه ماشین از روبهروی من به سوی تپهی خاکی – که در همان نزدیکی بود – منحرف شد و در همان حال ماشین خاموش شد. همین که ماشین متوقف شد، از ماشین خودم پیاده شدم و به سراغش رفتم، دیدم از راننده بوی شراب متصاعد است. به راستی که خداوند مرا به برکت حضرت عباس علیهالسلام از شر او حفظ نمود. (1).
1) همان مصدر ص 47.