آقای تاج نیشابوری از منبریهای مشهور ایران بود و آن چنان از شهرت بهرهمند بود که هر سال محرم و صفر با دعوت مردم تهران، به تهران میآمد و مجالس مهمی را اداره میکرد و اشکها را از چشمها سرازیر میشده.
سالی طبق معمول با دعوت قبلی میبایستی از خراسان به تهران میآمد. شب قبل از حرکت در عالم خواب دید حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) در جایی نشسته و بزرگان در خدمت حضرتند در این حال شخصی آمد دفتری آورد که در آن دفتر نام وعاظ و مداحان و ذاکرین ثبت بود. دفتردار از حضرت خواست که سهمیه منبریها را مقرر فرموده تا در دفتر نوشته شود حضرت فرمود نام یکایک منبریها را بخوان. وقتی که نام یکی از منبریها گفته میشد حضرت مقداری که باید واعظ در طول محرم و صفر بگیرد را بیان میکرد و او هم مینوشت تا آنکه به نام تاج نیشابوری رسید حضرت فرمود بنویس «دو قران«!!
شایان ذکر است که واحد پول آن روز قرآن بود که هر واعظی در مقابل هر منبری، چند قران میگرفت و تاج نیشابوری باید بیش از همه بگیرد و در طول محرم و صفر دهها تومان باید درآمد داشته باشد ولی حواله مولا دو قران است.
پس از آنکه از خواب بیدار شد هیچ نتواست چنین خوابی را رؤیای صادقه به حساب آورد لذا به خودش وعدههای زیادی میداد تا آنکه با وسیله نقلیه آن روز به تهران حرکت کرد ولی در بین راه نزدیک تهران بیمار شد و به محض ورود به
تهران بستری شد او همچنان بیمار بود تا روز آخر ماه صفر قدری در خودش احساس بهبودی کرد عصا به دست گرفت تا در کوچهها قدری قدم بزند وقتی که قدم میزد زنی که کارگر یک خانهای بود جلو آمد و گفت: خانم من در منزل سفره ابوالفضل (علیهالسلام) دارد و به من گفته یک روضهخوان تهیه کنم اگر ممکن است شما قبول فرمایید.
آقای تاج به همان منزل رفت و بعد از منبر دو قران به ایشان دادند و این تعبیر خوابی بود که باور نمیکرد. (1).
1) دین ما علمای ما، ص 168.