جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حکایتی عجیب از آیت الله میرزای شیرازی‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم آیت الله العظمی اراکی (ره) از مرحوم مرجع بزرگ آیت الله العظمی میرزا محمدحسن شیرازی (صاحب فتوای معروف تنباکو، وفات یافته سال 1312 هـ ق) نقل کرد که او فرمود: من برای زیارت مرقد منور امام حسین علیه‏السلام از سامرا به سوی کربلا، روانه شدم، در مسیر راه به یکی از طوایفی که در آنجا سکونت داشتند رسیدم، و به آنها وارد شدم، رییس طایفه، از من احترام شایانی کرد، در این میان، زنی نزد من آمد و گفت:

السلام علیک یا خادم العباس؛

سلام بر تو ای خادم عباس.

من از این گونه سلام کردن آن زن، تعجب کردم، از رییس طایفه پرسیدم این زن کیست؟ گفت: خواهرم می‏باشد، گفتم: «چرا او این گونه بر من سلام کرد، آیا علتی دارد؟»

گفت: آری، گفتم: علتش چیست؟ گفت:

من سخت بیمار بودم، به طوری که همه‏ی بستگان از درمان و ادامه‏ی زندگی من ناامید شدند، مرگ هر لحظه به من نزدیک می‏شد، در حال احتضار بودم، ناگهان منظره‏ای در برابر چشمم آشکار شد، دیدم خواهرم بر بالای تپه‏ای که در جلو محل طایفه‏ی ما قرار دارد رفت، رو به سوی بارگاه حضرت عباس علیه‏السلام کرد، با گیسوی پریشان و دیده‏ی گریان گفت: «یا اباالفضل! از خدا بخواه به برادرم شفا دهد.» ناگاه دیدم دو نفر بزرگوار به بالین من آمدند، یکی از آنها به دیگری عرض کرد: «برادرم حسین، ببین این زن مرا وسیله‏ی شفای برادرش نموده، از خدا بخواه او را شفا دهد.»

امام حسین علیه‏السلام فرمود: «برادرم (عباس) این شخص نزدیک است از دنیا برود، کار از کار گذشته.«

باز خواهرم برای دومین بار و سومین بار، از مولانا العباس علیه‏السلام تقاضای عنایت و لطف کرد، دیدم عباس علیه‏السلام با دیده‏ی اشکبار به امام حسین علیه‏السلام عرض کرد: «ای برادرم! از خدا بخواه، این بیمار شفا یابد، وگرنه لقب «باب‏الحوائجی» را از من سلب کن و بگیر.»

امام حسین علیه‏السلام با توجهی کامل فرمود: ای برادر، خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: «این لقب و موقعیت گرانبها برای تو برقرار بوده و تا قیامت پابرجا است، و ما به احترام تو این بیمار را شفا دادیم.«

من سلامتی خود را بازیافتم، از آن پس خواهر من به هر کسی که

ارادت خاصی داشته باشد (و مقام نورانی او در قلبش جای گیرد) او را «خادم العباس» می‏خواند، این است راز سلام دادن خواهرم با این طرز مخصوص به شما. (1).


1) اقتباس از الوقایع و الحوادث، ج 3، ص 36 و 37، تألیف دانشمند محقق، مرحوم شیخ محمدباقر ملبوبی.