به ابنزیاد خبر رسیده بود که عمر سعد در کربلا، جنگ را تأخیر میاندازد و نظرش این است بلکه این کار با صلح تمام شود. ابنزیاد شمر بن ذی الجوشن را چهار هزار نفر به کربلا فرستاد، و در ضمن نامهای به عمر سعد هشدار داد که اگر میخواهی سستی کنی، از فرماندهی لشکر کنار برو، و شمر را به جای خود قرار بده.
عمر سعد که حاضر نبود مقام و ملک ری را از دست بدهد، به شمر گفت: «نه هرگز، فرماندهی را به تو واگذار نمیکنم، تو امیر پیادگان باش.»
آنگاه بعد از ظهر روز تاسوعا (پنجشنبه نهم محرم) لشکر را به حرکت در آورد و برای جنگ با حسین علیهالسلام و یارانش آماده ساخت. (1).
از وقایع روز تاسوعا اینکه، نبودن آب، و شدت تشنگی اصحاب و کودکان و اهل خیام، باعث شد که جمعی از آنها نزد امام حسین علیهالسلام آمده از تشنگی شکایت کردند و دست به دامن او شدند، امام به عباس علیهالسلام و چند نفر دیگر فرمود: بروید در چند قدمی چاهی حفر کنید، بلکه به آب برسید، آنها رفتند و مشغول کندن چاه شدند، ولی پس از تلاش بسیار، به آب نرسیدند. (2).
1) ترجمهی ارشاد المفید، ج 2، ص 91.
2) ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام، ط رحلی، ص 235.