مرحوم علامه حائری در معالی السبطین مینویسد: پس آنکه دستهای عباس علیهالسلام قطع شد، عباس علیهالسلام مشک را به دندان گرفت و همچنان رکاب میزد تا مشک آب را به خیمهها برساند، ناگاه تیری به مشک اصابت کرد، آب آن ریخت و تیر دیگری بر سینهاش رسید و در این هنگام به زمین افتاد، و مطابق روایتی در این هنگام یکی از دشمنان به پیش آمد و گرز آهنین بر سر آن حضرت زد، و همین ضربت گرز، آن حضرت را به شهادت رسانید.» (1).
محدث قمی (ره) مینویسد: پس از آنکه تیر بر مشک و بر سینه او رسید، به زمین افتاد و صدا زد:
یا اخاه ادرک اخاک؛
ای برادر! برادرت را دریاب. (2).
و به روایت مناقب، در این هنگام ملعونی به پیش آمد و عمود آهنین بر فرق سرش زد که به شهادت رسید، امام حسین علیهالسلام صدای برادرش را شنید و خود را به بالین او رسانید وقتی که او را با آن حال دید، صدا زد:
الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی؛
اکنون پشتم شکست، و چارهی من اندک شد. (3).
محدث قمی و محدث معاصر، شیخ ذبیحالله محلاتی مینویسند: وقتی که صدای عباس علیهالسلام بلند شد:
یا اخاه ادرک اخاک؛
ای برادر! برادرت را دریاب. (4).
حسین علیهالسلام مانند شهاب ثاقب، به بالین عباس علیهالسلام آمد، او را با دستهای قطع شده و بدن پاره پاره دید، با صدای بلند گریه کرد و فرمود:
الآن انکسر ظهری، و قلت حیلتی و شمت بی عدوی؛
اکنون پشتم شکست، و چارهام اندک شد، و دشمنم زبان به سرزنش من گشود.
آنگاه این اشعار را در سوگ عباس علیهالسلام خطاب به دشمن خواند:
تعدیتم یا شر قوم ببغیکم
و خالفتموا دین النبی محمد
اما کان خیر الرسل وصاکم بنا
اما نحن من نسل النبی المسدد
اما کانت الزهراء امی دونکم
اما کان من خیر البریة احمد
لعنتم و اخزیتم بما قد جنیتم
فسوف تلاقوا حر نار توقد
یعنی:ای زشتترین انسانها، شما با طغیان خود، از حریم حق تجاوز کردید، و با دین پیامبر خدا محمد صلی الله علیه وآله مخالفت نمودید. آیا پیامبری که برترین رسولان خدا است. در مورد احترام به ما به شما سفارش نکرد؟ آیا ما از نسل پیامبر استوار خدا صلی الله علیه وآله نیستیم؟
آیا حضرت زهرا علیهاالسلام مادر من نیست؟ آیا محمد صلی الله علیه وآله برترین انسانها نمیباشد؟
شما با جنایاتی که مرتکب شدید، مورد لعنت گشتید و کارتان به رسوایی کشیده شد، و به زودی در آتش سوزان و برافروختهی دوزخ، عذاب خواهید شد. (5).
1) معالی السبطین، ج 1، ص 447.
2) مینویسند: همیشه عباس علیهالسلام با کمال رعایت ادب، حسین علیهالسلام را به عنوان مولی و سرور میخواند، ولی در اینجا محبت برادری به جوش آمده و او را به عنوان برادر خواند.
3) نفس المهموم، ص 179 – منتهی الآمال، ج 1، ص 279.
4) مرحوم علامه سید عبدالرزاق مقرم مینویسد: وقتی که عباس علیهالسلام بر اثر اصابت عمود آهنین بر سرش، به زمین افتاد. صدا زد: «علیک منی السلام یا اباعبدالله؛ آخرین سلامم بر تو ای اباعبدالله.» (مقتل الحسین مقرم، ص 327(.
5) منتهی الآمال، ج 1، ص 379 – فرسان الهیجاء، ج 1، ص 204.