جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حسان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

من زاده‏ی علی مرتضایم‏

من شاهباز ملک لا فتایم‏

فضل و شرف، همین بس از برایم‏

که خادمم به درگه حسینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

خدمتگزار زاده‏ی بتولم‏

من باغبان گلشن رسولم‏

ز افسردگی گلشنش ملولم‏

دارم دل شکسته و غمینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

سقای تشنه‏گان بی‏پناهم‏

دشمن اگر چه گشته خار راهم‏

من یک تنه، حریف این سپاهم‏

انی احامی أبدا عن دینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

استاده‏ام کنار آب لغزان‏

پایم بر آب و قلب من فروزان‏

در آب و آتشم چو شمع سوزان‏

سوزم ز خاطرات آتشینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

یا رب مدد کن این فرس برانم‏

وین آب را به خیمه‏گه رسانم‏

دیگر چه غم، که بعد از آن نمانم‏

جانم فدای عشق نازنینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

تنها، میان تیر دشمنانم

ای کاش نیزه‏ها خورد به جانم

در پیش کودکان خجل بمانم

ای تیر اگر به مشگ من نشینی

و الله ان قطعتموا یمینی

سقای تشنگان کربلایم‏

اگر چه شد بریده دستهایم‏

با مرکبم کنار خیمه آیم‏

تا حال زار من اخا ببینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

در خاک و خون، دلم ازین غمین است‏

که از عطش لب تو آتشین است‏

دستم جدا، فتاده بر زمین است‏

در فرق من عمود آهنینی‏

و الله ان قطعتموا یمینی‏

انی احامی أبدا عن دینی‏