علامه محمد باقر بیرجندی (متوفی 1352 ق(، در کبریت احمر (جلد 3، صفحهی 24) میگوید: در بعضی کتب معتبره دیدم که در جنگ صفین هنگامی که قشون معاویه آب را بر روی اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بسته بودند، قمر بنیهاشم علیهالسلام در حمله به لشگر معاویه و بیرون آوردن آب از تصرف ایشان با برادرش امام حسین علیهالسلام همراه بود. نیز میگوید: روایت شده که در یکی از روزهای جنگ صفین، مردم دیدند از لشگر امیرالمؤمنین علیهالسلام جوانی که نقاب به صورت انداخته، هیبت و صلابت و شجاعت از او ظاهر و هویداست و تقریبا به سن شانزده ساله میباشد، بیرون آمده و اسب خود را در میدان جولانی داد و مبارز طلبید. معاویه ابوالشعثاء را به حرب او فرمان داد. ابوالشعثاء گفت: مردم شام مرا با هزار سوار مقابل میدانند و تو میخواهی مرا به جنگ کودکی بفرستی؟! من هفت پسر دارم، یکی از آنان را به جنگ او میفرستم تا حساب او را برسد! ابوالشعثاء پسر اولش را به میدان فرستاد ولی او کشته شد و پس از وی بترتیب یکایک پسران وی گام در میدان نبرد نهادند و جوان نقابدار آنان را نیز به جهنم فرستاد.
ابوالشعثاء، که اوضاع را این چنین دید، دنیا در نظرش تاریک شده و خود به میدان آمد اما او نیز کشته شد و دیگر کسی جرأت میدان رفتن را نکرد. آنگاه جوان نقابدار عنان به جانب لشگر امیرالمؤمنین علیهالسلام برگردانید. اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام از شجاعت وی سخت در حیرت بودند واز خود میپرسیدند که این جوان نقابدار کیست؟ تا آنکه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آن جوان را طلبید و نقاب از صورت مبارک وی برداشت، آنگاه
بود که دیدند وی قمر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام است (1).
1) فرسان الهیجاء: جلد 1، صفحهی 193.