کرامت دوم: در سال 1360 هجری شمسی در کرمانشاه مورد هدف منافقان قرار گرفتم و یک گلوله به مغزم اصابت کرد، از کرمانشاه به بیمارستان امام سجاد علیهالسلام تهران منتقل شدم. در آنجا مورد عمل جراحی قرار گرفتم و گلوله را از مغزم بیرون آوردند.
پس از آن به بیمارستان مصطفی خمینی منتقل شدم. آن شب متوسل به مادرم زهرا – سلام الله علیها – و حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام شدم. طرف چپ بدنم فلج شده بود، شب هنگام از روی تخت بر زمین افتادم و بخیه سرم شکافت.
دکترها مرا دوباره به اتاق عمل بردند و حدود 6 الی 7 ساعت عمل مجدد طول کشید.
دکتر اخیاری – که خدا حفظش کند – دکتر معالج من بود، او گفته بود: در قرآن آیهای است که میفرماید:
(عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو کره لهم(.
»چه بسا چیزی که شما دوست ندارید و آن به خیر شما است و چه بسا چیزی که شما دوست دارید و آن به ضرر شماست«.
این عمل اولیه اشتباهی انجام شده بود، خدا میخواسته ایشان مجددا عمل شود. از این رو از تخت بر زمین افتاد و دوباره به اتاق عمل برده شد، تا مجددا عمل واقعی انجام بگیرد. اگر این بیمار از تخت نمیافتاد، دو تا سه روز دیگر مغزش میگندید و از دنیا میرفت.
این کرامت از مادرم حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت ابوالفضل علیهالسلام بود،امید است همه ما جزو رهروان این خاندان باشیم و شما نیز موفق باشید.
دعاگوی شما، اقل الطلاب حاج سید حسن ابطحی نجفآبادی قم خیابان آذر – کوی آیتالله نجفی – دوازده متری المهدی پلاک 9.