مرحوم حجتالاسلام جناب آقای مجد، پدر مرحوم شیخ مرتضی زاهد در سفرنامهی خطی خود – که نزد عموی بزرگوارم آقای حاج سید محمد کسائی خرازی موجود است و من خلاصهای از آن را ذکر میکنم – نوشته است:
به کربلا مشرف شدم، خواستم به حرم حضرت عباس علیهالسلام بروم، اول کرامتی که از آن بزرگوار مشاهده کردم این بود که در بازار روبهروی قبر مرحوم جنت مکان آقای آقا سید محمد مجاهد دکان سلمانی بود و سکویی داشت که شخصی روی آن سکو نشسته بود و انار میفروخت.
بنده مشغول خواندن فاتحه بودم، دیدم چند نفر از زنهای عرب همراه دختری آمدند و انار خریدند. بعد از وزن کردن انار، دختر دست برد کیسهی پولش را از جیبش بیرون آورد و پول انارها را در همیان ریخته و رفتند و داخل صحن شدند.
من هم از پشت سر آنان داخل صحن مطهر شدم، دیدم آنان حلقه زده، مشغول خوردن انار هستند. از قرار معلوم بعد از خوردن انار، دختر دست در جیب خود میکند و میبیند کیسهی پولش نیست. دو دستش را بر سر میزند و فریادش بلند میشود. سراسیمه و شیونکنان نزد انارفروش میرود. انارفروشی که از جریان اطلاعی نداشت، اظهار بیاطلاعی میکند.
حقیقت امر این بوده که شاگرد سلمانی کیسه را برداشته و داخل دکان برده و
مخفی کرده بود. ولی دختر و همراهان او که از جریان مطلع نبودهاند، گریبان شخص انارفروش را گرفته و از او کیسهی پول را میخواستند.
آن بیچاره هر چه قسم میخورد که کیسه تو را ندیدهام، آنان قبول نمیکنند.
سرانجام دختر میگوید: بیا برویم حرم حضرت عباس علیهالسلام آنجا قسم بخور تا من قبول کنم.
شخص انارفروش در کمال خاطر جمعی راه میافتد تا در حضور حضرت عباس علیهالسلام قسم بخورد.
آن دختر وقتی آرامش او را میبیند، میگوید: قسم نخور، من یقین کردم تو از کیسه خبر نداری وگرنه با این جرأت برای قسم خوردن حاضر نمیشوی، تو برو دنبال کارت، من میروم کیسهی پول را از خود حضرت عباس علیهالسلام میگیرم.
آن دختر وارد حرم مطهر میشوم و فریاد میزند: یابن امیرالمؤمنین! من کیسه پولم را از تو میخواهم.
یک مرتبه صدای کیسهی پول پیش پای او بلند میشود. نگاه میکند، میبیند کیسهی پول خودش است. آن را برداشته هلهلهکنان به دکان انارفروش میآید و از انارفروش عذرخواهی میکند و میگوید: من کیسهی خود را از حضرت عباس علیهالسلام گرفتم.
آن جوان سلمانی تعجب میکند، فوری به داخل دکان میرود و میبیند کیسهی پول وجود ندارد.
جوان مذکور نزد صاحب کیسه میرود و جریان را شرح میدهد و به همین مناسبت در آنجا تا سه شب چراغانی میکنند. (1).
1) روزنههایی از عالم غیب ص 86.