شخصی دیگر برای بنده نقل کرد: که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی روحانی به نام شیخ محمود در ماه محرم چند شب در گذرگاه ابوالفضل (علیهالسلام) قناتغستان روضهخوانی میکردند. یک شبی طبق معمول قبل از روضه سخنرانی کرده و گفتند: مردم! این که شما درخت چنار داخل گذرگاه را میبوسید و پنجره گذرگاه را میبوسید بتپرستی است و دیگر این کار را نکنید. [بنده خدا شاید قصدی هم نداشت]
خلاصه، همان شب بعد از منبر به خانه میرود. [ایشان دو پسر داشتند] میبینند دو پسرش را تشنج و حمله گرفته است و فلج شدهاند؛ و میفهمد به خاطر حرف روی منبرش است.
همان موقع یعنی ساعت دو نیمه شب، به گذرگاه میآید و آن قدر سرش را به درخت چنار میکوبد و گریه و زاری میکند و میگوید: آقا غلط کردم؛ اشتباه کردم؛ مرا ببخشید و نذوراتی میکند و به عنایت آقا قمر بنیهاشم (علیهالسلام) حال فرزندانش که فلج شده بودند خوب میشود. ولی هم اکنون در دست و پایشان آثاری باقی است.