جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بود عباس نام‏آور نگهبان خیام من

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

منم ماه بنی‏هاشم که عباس است نام من‏

بود ام‏البنین مام و، علی باب کرام من‏

من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندی‏

لبالب از می حب حسینی گشته جام من‏

من آن مرد سلحشورم که بهر کشتن دونان‏

بود شمشیر تیز شاه مردان در نیام من‏

من آن شیرم که چون افتد به دامم دشمن قرآن‏

نباشد بهر او راهی که بگریزد ز دام من‏

من آن میر علمدارم که اندر عرصه‏ی هیجا

سر دونان، چو گویی، نرم گردد زیر گام من‏

بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان‏

بود عباس نام‏آور نگهبان خیام من‏

غلام و جان‏نثار و چاکر و عبدم به دربارش‏

که اندر رتبه شاهانند در عالم غلام من‏

ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خواری‏

که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من‏

نکردم بی‏وفایی با حسین، آن خسرو خوبان‏

به عالم گشت ثابت زین فداکاری مقام من‏

نخوردم آب و، دادم تشنه جان و، در درون آب‏

ز سوز تشنگی می‏سوخت بهر آب کام من‏

نگردد خوار و زار و زیر دست ظالمان هرگز

نماید پیروی کردار هر کس بر مرام من‏

رسان (ژولیده‏ی) محزون درود گرم و بی‏پایان‏

به نزد دوستان من پس از عرض سلام من‏