جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به یاد وصیت پدر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بعضی نقل کرده‏اند: حضرت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام در شب 21 رمضان سال چهلم از هجرت (شب شهادت خویش) ابوالفضل العباس علیه‏السلام را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: پسرم، به زودی در روز قیامت به وسیله‏ی تو چشمم روشن می‏گردد. آنگاه افزود:

» ولدی، اذا کان یوم عاشوراء و دخلت المشرعة، ایاک أن تشرب الماء و أخوک الحسین عطشان «، پسرم هنگامی که روز عاشورا فرارسید و بر شریعه‏ی آب وارد شدی، مبادا آب بیاشامی در حالیکه برادرت تشنه است. (1).

آری، عباس مشک را پر از آب کرد، ولی خود آب نیاشامید و خطاب به نفس خویش گفت:

یا نفس، من بعد الحسین هونی!

و بعده لا کنت أن تکونی!

هذا الحسین وارد المنون‏

و تشربین بارد المعین؟!

هیهات! ما هذا فعال دینی‏

و لا فعال صادق الیقین‏

یعنی: ای نفس، بعد از حسین زندگی تو ارزشی ندارد، و تو نباید بعد از او باقی

بمانی. حسین لب تشنه است و در خطر مرگ قرار دارد و آنگاه تو می‏خواهی آب گوارا و خنک بیاشامی؟! سوگند به خدا که دین من اجازه‏ی چنین کاری را نمی‏دهد!

و به نقل بعضی، فرمود: سوگند به خدا لب به آب نمی‏زنم، در حالیکه آقایم حسین علیه‏السلام تشنه باشد: » والله لا أذوق الماء و سیدی الحسین عطشانا «. عقل سوداگر می‏گوید: آب بیاشام تا نیرو بگیری و بتوانی خوب بجنگی، ولی عشق و وفا و صفا می‏گوید: برادرت و نوردیدگان برادرت تشنه‏اند، چگونه تو آب بنوشی و آنها تشنه باشند. (2).

آمد به یادش از لب خشک برادرش‏

شد غیرت فرات دو چشم ز خون ترش‏

گفتا نخورده آب گلستان حیدری‏

داری تو میل آب؟! کجا شد برادری؟!

تشنه است آن که نوگل باغ فتوت است‏

لب تر مکن ز آب که دور از مروت است‏

پر کرد مشک و پس کفی از آب برگرفت‏

می‏خواست تا که نوشد از آن آب خوشگوار

آمد به یادش از جگر تشنه‏ی حسین علیه‏السلام‏

چون اشک خویش ریخت ز کف آب خوشگوار

شد با لبان تشنه ز آب روان بیرون‏

دل پر ز جوش و مشک به دوش آن بزرگوار

کردند جمله حمله بر آن شبل مرتضی‏

یک شیر در میانه‏ی گرگان بی‏شمار!

یک تن کسی ندیده و چندین هزار تیر

یک گل کسی ندیده و چندین هزار خار!

مشک را پر از آب ساخت و بر دوش راست افکند و از گودال شریعه بالا آمد. زمانی که قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام مشک را پر کرد و بر اسب سوار شد، آن دریای لشگر هجوم آوردند و چون سدی آهنین راه را بر او بستند و آن سلاله‏ی طیبین را هدف تیر قرار دادند. چهار هزار تیرانداز آنچنان بدن قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام را آماج تیر قرار دادند که زره بر تن وی همچون پوست خارپشت می‏نمود.


1) سوگنامه‏ی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، به نقل از معالی السبطین: جلد 1، صفحه‏ی 454.

2) سوگنامه‏ی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، به نقل از بحار: جلد 45، صفحه‏ی 41 و ترجمه‏ی مقتل الحسین ابی‏مخنف: صفحه‏ی 97.