با توجه به سخنان گذشته، به خوبی آشکار میشود که مدفن سرور ما ابوالفضل علیهالسلام از واضحترین مصادیق خانههائی است که خداوند اذن فرموده تا بلند پایه و مرتفع گردد و نام او در آنها برده شود، چرا که او در طلایهی مرزبانان استمرار خط امامت، نهایت ایثارگری را به عمل آورده و نام خود را در دفتر شهدا و صدیقان، تا ابد جاوید داشته است. و عمران و به سازی بارگاه شریفش، محقق ساختن آن رازی است که بدان واسطه مرقد مطهرش از دیگر شهیدان کربلا، جدا میباشد؛ که قبلا در مبحث شهادت حضرتش از آن یاد کردیم.
از طرف دیگر چون با توجه به حدیث امام صادق علیهالسلام دانستیم که او چه منزلت رفیعی در ملأ اعلی و در جمع انبیاء و صدیقان و شهیدان دارد، به طوری که تمامی آنان تمنای مقام او را مینمایند، پرداختن به مشهد مقدس او، از قبیل به سازی و عمران آن از سزاوارترین فرائض عالم شهود است.
باری، خداوند سبحان، برای بنای مطهر قمر بنیهاشم سلام الله علیه گروهی از مردم اعم از ملوک و امرا و علما و محترمین را برگزید تا خیر و سعادت جاودان را در دو سرا نصیبشان ساخته و بر دستشان بهترین عمل خیر و باقیات صالحاتی را جاری سازد و نام نیک و جاویدی از خود به یادگار گذارند. از این رو با گذشت زمان، عمران مرقدش رو به فزونی رفته و هر روز شکوه و عظمت آن بیشتر گشته؛ تا به امروز که در دلفریبترین صورت خود رخ نموده است. گنبد مینایش را نگر که در افراشتگی بر آسمان پهلو زند، و در درخشش از ستارگان سبقت جوید. حرم مطهرش را شاهد باش که در عظمت،
عرش برین را یادآور است، به رواق زیبایش چشم انداز که با آیینه کاریهای ظریف در سر بلندی از افلاک برتر رفته، صحن شریفش را ببین که ساحت قدس کبریائی گشته، و ضریح سیمگونش را بنگر که غرفهها و اریکههای بهشتی را حکایت میکند.
مورخان گویند که شاه طهماسب صفوی در سال 1032 ه.ق گنبد مطهر را کاشیکاری نمود، بر صندوق قبر، ضریح، برای حرم حضرتش، صحن و ایوان و در مقابل درب اول سرائی برای زوار قرار داد و برای فرش ساختن حرم هم قالیهائی گرانبها از دستبافتهای ایران فرستاد.
چنانکه در سال 1155ه. ق. نیز نادرشاه هدیههای بسیاری به حرم مطهر ارسال نمود و برخی از بناهای مرقد شریف را آیینه کاری کرد. در سال 1157 ه. ق نیز وزیر مکرمش به کربلا مشرف شد و صندوق قبر را تعویض و ایوان را تعمیر نمود و شمع آویزی تحفه آورد که روشن افزای حرم منیع قمر بنیهاشم علیهالسلام گشت.
بعد از حادثهی هجوم وهابیان، به کربلا در سال 1216 و غارت هر آنچه که در حرم سیدالشهداء و حضرت عباس علیهماالسلام به چنگشان آمد، فتحعلیشاه، برای جبران اعمال وحشیانهی آنان قیام نمود و به تجدید بنا و تعمیر حرمین شریفین پرداخت. از جمله گنبد حضرت اباعبدالله علیهالسلام را با قطعات طلا پوشاند و گنبد حضرت عباس علیهالسلام را کاشی و میناکاری نمود، در مقابل درب اول از سمت قبله ایوانی بنا نهاد، صندوقی از چوب اعلا بر قبر شخصیت ستم ناپذیر سیدالشهداء علیهالسلام قرار داد و ضریح مطهر را هم که از نقره بود بر آن بنا گذاشت.
مؤلف کتاب «طاقة الریحان» علامهی بزرگوار حاج میرزا عبدالکریم مقدس ارموی در ص 91 از کتاب خود متذکر شده است که: دائی جدهی مادریش حاج شکر الله بدل بک افشاری، ایوان مقابل حرم ابوالفضل علیهالسلام را طلا کاری نمود و در این راه تمام مال خود را خرج نمود؛ و او این کار را به ارشاد فقیه و مجتهد عظیم الشأن شیخ زینالعابدین مازندرانی متوفی دوازدهم
ذی قعدهی سال 1309 ه. ق انجام داد. و اسم او (حاج شکر الله) در سمت غربی دیوار ایوان بر کتیبهی طلا و به خط طلا نوشته شده و تاکنون موجود است؛ و تاریخ آن هم سال 1309 ه.ق میباشد.
در کتاب مذکور آمده است که: نصیر الدوله، منارهی ابوالفضل سلام الله علیه را طلاکاری نمود و صنعتگری که به ساحت قطعات طلای آن اقدام میورزید در کار خود غش و نیرنگ به عمل آورد، اما از شیوهی او آگاه شدند و وی را از بغداد به کربلا آوردند؛ چون داخل صحن شد دچار اضطراب گشت و صورتش کاملا رو به سیاهی رفت و فردای آن روز درگذشت.
علامه سید حسن مؤلف کتاب «فدک» و دیگر آثار ارزنده برایم بازگو نمود که ایوان طلای کوچک مقابل درب اول را محمدشاه هندی، امیر شهر لکنهو، به حرم حضرت عباس علیهالسلام هدیه کرد، و رواق با سقف چوبین هم به امر سلطان عبدالحمید خان بوده است. وی همچنین بیان داشت که محمد صادق اصفهانی شیرازی الاصل گنبد را مجددا کاشی و میناکاری نمود؛ و او آن کسی است که خانههای اطراف صحن شریف را خریداری کرده و صحن را به شکل کنونی گسترش داده و آن را کاشیکاری نموده است؛ و آن فزونی مساحت صحن بیشتر از طرف قبله بوده تا از جهات دیگر، شخص محترم مزبور در آرامگاهی جنب درب قبله موسوم به نام خود وی مدفون میباشد. خداوند بر او رحمت آورد و به سبب خدمتش به ابوالفضل علیهالسلام، بهترین پاداش را به او ارزانی فرماید.
درب نقره هم که در ایوان طلای مقابل ضریح حضرت عباس علیهالسلام است، سید بزرگوار، خادم حرم مطهر، سید مرتضی در سال 1355 ه. ق بنا نهاده است.
همچنین (در آن ایوان) قصیدهی استاد سخن شیخ محمد علی یعقوبی حک شده است که ما (ترجمهی) آن را در اینجا میآوریم:
سر بر آستان مرقدی سای که باورم چنین است که ستارگان آسمان آرزو دارند تا سنگریزههای آن باشند.
و از خاک مدفن ابوالفضل علیهالسلام غباری ببوی، که مشک و عبیر، بوی آن
را حکایت نتواند نمود.
در اینجا ماه بنیهاشمی سر به خاک نهفته که چون فروغش جلوهگر میشد دیگر از برای شب تار ضلالت، ظلمتی باقی نمینهاد.
او در هنگامهی عاشورا ساقی تشنگان بود، پس تو از سرشک دیدگانت، تربتش را سیراب ساز.
در پیشگاهش از دیده خون روان کن که او آن کسی است که حسین در سوگش بسیار گریست.
جعفر طیار – که با دو بال در بهشت پرواز میکند – نیز هم پرواز او نیست، چرا که او دو دستش را با ضربات شمشیر دشمن از کف داد.
او درگاه حسین است که هر که عازم کویش شود و از او پناه خواهد، محروم و نومید نمیگردد.
او پاسدار هدایت بود و ایثارگر راه توحید، و در این راه دو دست مبارکش او را کفایت نمود.
در پیشگاه سبط مصطفی صلی الله علیه و آله جان باخت، همچون پدرش حیدر کرار سلام الله علیه که خویش را فدای برادرش پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نمود.
مرتضی، برای او دربی قدسی مآب از نقره بنا نهاد که برق آن چشمها را میرباید.
آن دربی است که هر که در آن شود گناهانش آمرزیده گردد و هر فرد خائف و ترسانی با دست آویختن به دستگیرهی آن به امن و امان دست مییابد.
در مقابل او بایست و دست دعا بر آسمان برافراز و به حضرتش توسل جوی که به خاطر وجود مبارک اوست که دعای آدمی مستجاب میگردد.