جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

برادرم به احترام عکس حضرت اباالفضل زنده شد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکی از مداحان حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام کرامتی را این گونه نقل می‏کرد:

برادری داشتم که مریض شد، مریضی وی خیلی سخت بود، تا جایی که یک لحظه امیدمان ناامید شد، و تا خواستیم او را از زمین برداریم که به دکتر ببریم، او از بالای دست به روی زمین افتاد، هر چه او را صدا زدیم، پاسخ نداد. یک لحظه متوجه شدیم که او تمام کرده است.

پدر و مادرم هر دو بالای سر او نشسته بودند و در حال مرگ بودند، همه افراد خانواده سروصدا می‏کردند. همسایه‏ها جمع شدند و عده‏ای برای آوردن تابوت رفتند.

من تا این وضع را دیدم گفتم: یعنی دیگر هیچ کاری نمی‏شود کرد و او تمام کرده؟!

یک لحظه متوجه عکس حضرت عباس علیه‏السلام – که روی دیوار بود – شدم. با عجله نزدیک او رفتم و از آنجایی که خیلی ناراحت بودم، دستم را محکم روی عکس اباالفضل العباس علیه‏السلام زدم و گفتم: یا اباالفضل! اگر عیسی بن مریم زنده بود، او را زنده می‏کرد، ولی حالا همه‏ی مسیحیان در مشکلاتشان تو را صدا می‏زنند: یا اباالفضل! به داد دل پدر و مادرم برس، چون پسرشان از دنیا رفت.

در این حال یک لحظه دیدم، برادرم یک اقه زد و سرش را تکان داد، یک لحظه همه متوجه شدند. گفتند: گویا زنده است او را تکان دادند. و چند نفس عمیق کشید بعد که فهمیدیم جان دارد، او را به دکتر بردیم و حالش خوب شد به

حمد الله تعالی از آن پس مریض نشده و در عین حال از مداحان خاندان حضرت زهرا علیهاالسلام می‏باشد.

اما به خاطر این که مادرم آن حادثه‏ی تلخ را به یاد نیاورد، نه اسم خود را می‏گویم و نه اسم برادرم را و این معجزه را گفتم تا دیگران مقام حضرت اباالفضل العباس علیه‏السلام را بفهمند، که تا حد است.

بلی، این بود کرامتی از وجود نازنین حضرت عباس علیه‏السلام. اگر همه‏ی عالم را بگردیم به غیرتمندی اباالفضل علیه‏السلام پیدا نمی‏شود، و این روایت را خود حضرت فرمودند:

چون من کنار نهر علقمه ناامید شدم و دیدم ناامیدی چه قدر سخت است، هر کس دست توسل به سویم بلند کند، ناامیدش نمی‏کنم. (1).


1) غیرة العباسیه ص 220.