علویهای که در تمام فامیل در راستگویی و صداقت شهرت بسزایی دارد و به نام و سخن نیک معروف است، نقل کردند:
حدود سال 1349 شمسی هجری بود. برای اولین فرزندم وضع حمل داشتم و تقریبا 6 ماه از عمر طفل در رحمم میگذشت. جهت دیدار با یکی از همسایگان به منزل او رفتم. در وسط حیاط منزل، به عنوان آب انبار که آن زمان معمول بود گودالی کنده بودند. خانم صاحبخانه از کنار آن گودال رد شد، من هم خواستم به دنبال او عبور کنم، که یکدفعه پایم لغزید و داخل گودال مزبور که تقریبا 2 یا 3 متر عمق داشت افتادم. اتفاق خطرناکی بود، لذا در همان حال صدا زدم «یا اباالفضل«!
با گفتن این اسم مبارک، آرامشی برایم حاصل شد. ترسم از بین رفت و عوض ناراحتی حالت خوشحالی برایم آمد و الحمدلله صدمهای هم ندیده بودم؛ نه خودم و نه بچهام. از شدت خوشحالی خندهام گرفت. زن صاحب منزل و دیگران شدیدا نگران و ناراحت شده و خود را به سر گودال رساندند، ولی من هیچ گونه ناراحتی برایم پیش نیامد. از قرائن و اوضاع و احوال، برایم یقین حاصل شد که قمر بنیهاشم ابوالفضل العباس علیهالسلام مرا و فرزندم را حفظ کرده است. بر منکرین کرامات لعنت!