جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باغستان غصب می‏شود

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حجت‏الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمدکاظم حسینی شاهرودی، فرزند عالم متقی آیةالله العظمی آقای حاج سید محمد حسینی شاهرودی دام ظله الوارف، در تاریخ 27 شعبان المعظم سال 1416 ه ق چنین مرقوم داشته‏اند:

36. در سال 1358 هجری شمسی، یکی از اخوی‏ها عمل جراحی داشت. او را در بیمارستان (کوفه – عراق) بستری کرده بودیم و بنده همراه ایشان بودم. یک روز دیدم مردی را آوردند و کنار تخت اخوی خواباندند. آن شخص بی‏هوش بود و شخصی هم بالای سرش مواظبش بود. سبب بی‏هوشی آن مریض را پرسیدم، گفت خودش مقصر است که، حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام او را زده است. گفتم به چه علت حضرت او را زده است؟

گفت: جریان از این قرار است. یک پیرزنی است در عشایر ما، این پیرزن کسی را ندارد که خرج او را تأمین کند، فقط یک باغستانی دارد که آن باغ در حدود چهل اصله درخت خرما دارد.

پسرعموی این پیرزن جنب باغ این زن باغی دارد. پسرعمو به این فکر افتاد باغ را از چنگ این پیرزن درآورد و ضمیمه‏ی باغ خودش نماید، چون پیرزن کسی و دادرسی نداشت. خلاصه باغ را پسرعمویش از دستش درآورده و تصرف نمود. در عراق در بین زنها رسم است کسی که حاجت دارد می‏رود کنار ضریح مطهر حضرت عباس علیه‏السلام مقداری از گیسوانش را می‏چیند و در داخل ضریح مطهر می‏اندازد، پیرزن هم رفت حرم حضرت عباس علیه‏السلام از باب عرض حاجت و شکایت همین کار را کرد.

سپس کنار ضریح مطهر عرض کرد حاجت من این است: هر کس از این درخت بالا برود بیفتد! پس از شکایت پیرزن که حقش غصب شده بود، اولین کسی که از این درخت بالا رفت همین شخص بود، که افتاده مجروح و بی‏هوش شده است و دنده‏هایش شکسته است آقای شاهرودی افزودند که من گفتم: این مریض بی‏هوش از غاصبین است؟ گفت: نه،تازه این کارگر است!

من به این حرف‏ها اعتماد نکردم. فردا که او به هوش آمد رفتم کنار تختش و قصه را در حضور خود او، مجددا از همراه وی سؤال کردم. شخص همراه همه را جواب داد و مرد مجروح نیز که تازه به هوش آمده بود و همه را گوش می‏داد تصدیق کرد.

خوانندگان محترم توجه داشته باشند که تازه این غاصب اصلی نبوده و از کارگران آن مرد غاصب بوده است! فقط به اشاره بگویم: وای به حال غاصبین حقوق محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آل محمد علیهم‏السلام در طول تاریخ!