جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ای ابوالفضل مسلمان‏ها به دادم برس

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ عبدالرحمن بخشایشی، در تاریخ 24 ذی‏قعده‏ی 1414 ه ق، از مرحوم آیت‏الله آقای حاج سید جعفر شاهرودی «قدس سره» نقل کرد که ایشان فرمودند:

18. شخصی مسیحی نزد من آمد تا مسلمان بشود. علت مسلمان شدن را از ایشان جویا شدم. گفت: ماشین تریلری داشتم که در گردنه‏ی اسدآباد همدان در معرض سقوط به دره قرار گرفت، در حالی که شب بود و سرمای زمستان هم همه جا را فراگرفته بود. اسم مبارک حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام را در مجالس مسلمان‏ها شنیده بودم. با مشاهده‏ی این صحنه یک دفعه گفتم: یا ابوالفضل مسلمان‏ها به دادم برس! مثل اینکه کسی فرمان را از دستم گرفت و نجات پیدا کردم. ماشین به سنگ بزرگی خورد و توقف کرد.

پس از توقف ماشین به سطح جاده آمدم. دیدم کسی در جاده نیست، ولی نور چراغ از دره پیدا است. به سراغ آن نور رفتم، دیدم قهوه‏خانه آماده و غذا و چایی مهیا است، ولی صاحبش نیست. گفتم: من گرسنه هستم و ناچار باید غذا بخورم. خسته و گرسنه، شروع به غذا خوردن کردم، دیدم کسی نیامد. گرفتم خوابیدم. صبح بیدار شدم، دیدم باز کسی نیامد که پول غذا و چای را بدهم. گفتم بروم به ماشین نگاه کنم و برگردم. پس از آنکه به سراغ ماشین رفته و برگشتم، دیدم نه قهوه‏خانه‏ای در کار است

و نه قهوه‏چی‏یی! اینجا بود که متوجه شدم این هم از عنایات حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام بوده است. لذا آمده‏ام مسلمان بشوم، و مسلمان شد.