جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اگر می‏خواهی ذریه داشته باشی نزد ابوالفضل برو

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی (دامت‏

توفیقاته)

نظر به اینکه حضرتعالی در صدور ثبت و ضبط کرامات و عنایات سیدنا و مولانا ابوالفضل العباس قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) برده و هستید کما اینکه جلد دوم درباره موضوع مربوط را ملاحظه نمودم و از مجموع فصول کتاب دوم نیز بمانند جلد اول بهره بردم.

در سفر اخیر که در شهریور جاری به عتبات عالیات و سوریه تصمیم شد از کربلای معلی تا مرز سوریه به سیدی که موسوی خود را معرفی می‏کرد [عراقی بوده] و نامش بشیر خالد بوده کرامتی از حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) که برای او رخ داده است چنین نقل کرد:

با دختری صالحه‏ای که دختر دایی ما بود ازدواج کردم در ظرف 2 سال از وی اولادی به وجود نیامد بلکه جنین بعد از دو ماه سقط می‏شود و از بین می‏رفت. با مراجعه به پزشک و انجام معاینات پزشکی اعلام کردند زوج و زوجه از داشتن اولاد محروم و محال است. ما امر اولاد را به خداوند سپردیم و تسلیم اراده حق شدیم. در یکی از شب‏ها خانمم در خواب دید که مردی جمیل و خوش صورت نزدش آمد و گفت: اگر می‏خواهی ذریه‏ای داشته باشی به نزد آقا و مولایمان حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) برو و به شدت به حضرتش توسل بجوی و از نهر علقمه بیاشام یا با آب آن غسل کن به زودی خداوند فرزندی زیبا روزی‏ای خواهد کرد، ولی قصد خواهی کرد نامش را ابوالفضل بگذاری و در این نام‏گذاری بردبار باش تا یکی از پیامبران را در عالم رویا ملاقات کنی تعیین نام ولد را او می‏کند. پس از اندکی در عالم رویا مردی با چهره زیبا را می‏بیند که به وی می‏گوید: نسرین نام جنین را به نام من کن، خانم می‏گوید آیا امر قطعی‏

است؟ که من پسرم را به نامت کنم؟ جواب شنود من پیامبر خدا یوسف هستم و به زودی روز پنج‏شنبه متولد می‏گردد. بعد این رویا من و زوجه‏ام و پدر مادرم به زیارت آن حضرت رفته و به فرموده آنچه در خواب مأمور شده بودیم از نهر علقمه نوشیدیم و با آب مخلوط به تراب از مرداب قبر مبارکش غسل نمودیم و جدا به آن حضرت متوسل شدیم.

بعد از شش ماه صاحب فرزند زیبا شدیم و نامش را یوسف نهادیم او اکنون 12 سال دارد و جدا در جمال مانند ندارد از وی خواستم تا آن را مکتوب نموده تا در کتاب کرامات حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) درج گردد.

سید ابوتراب علوی. تهران مسجد صفا