جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اشاره: پایه و خمیر مایه‏ی شخصیت معنوی

زمان مطالعه: 3 دقیقه

بدون تردید شخصیت انسان به پاک‏سازی و بهسازی معنوی است و در تعبیر اسلام به «تزکیه و تعلیم» است، به عبارت روشن‏تر انسان و هر موجود دیگر با دو نیروی دفع و جذب زنده است، مثلا یک درخت گلابی را در نظر بگیرید، این درخت در مسیر رشد و نمو خود همواره با دفع و جذب همراه است، دفع آفات و موانع و دست اندازها و جذب عوامل کمال.

به طور کلی اگر جذب و دفع متوقف گردد، انسان و هر موجود، در پرتگاه سقوط و نیستی قرار می‏گیرد، سیستم متابولیسم (سوخت وساز) در وجود انسان و حیوانات، بر همین اساس است.

درخت در رشد و نمو خود در مسیر تکامل، عواملی مانند آب، غذا (کود(، نور و حرارت، هوای آزاد را جذب می‏کند و آفات را دفع می‏نماید. اگر باغبان آفات گیاهی، مانند شته‏ها، سن‏ها، کرم‏های ساقه‏خوار و… را از آن دفع ننماید، آن گیاه در نیمه راه می‏خشکد

و قبل از دادن میوه می‏میرد.

در وجود انسان، می‏بینیم، زندگی انسان به خون بستگی دارد، در میان خون گلبول‏های سفید و قرمز به طور فراوان شناورند، گلبول‏های سفید که تعدادشان در هر میلیمتر مکعب خون، حدود شش هزار عدد است و در کل بدن، بیش از سی میلیارد عدد می‏باشند. این گلبول‏ها مأمور دفع دشمن، و راندن آن از کشور بدن هستند تا موجب خسارت رسانی به بدن و سد راه تکامل جسمی نشوند.

گلبول‏های سرخ که تعدادشان بسیار و تقریبا در هر میلیمتر مکعب خون، پنج میلیون گلبول سرخ وجود دارد، وظیفه و مأموریت این گلبول‏ها که حدود 25 هزار میلیارد، یعنی حدود هشت هزار برابر جمعیت کره‏ی زمین می‏باشند، جذب و پخش غذا به سراسر بدن است.

به این ترتیب به اهمیت نقش دفع و جذب، پی می‏بریم که اگر خدای نکرده، به نیروی جذب و دفع بدن اخلال به وجود آید (مثلا مانند ابتلا به بیماری «ایدز» که موجب تنبلی و از کاراندازی گلبول‏های سفید است) انسان را با خطر مرگ روبرو می‏سازد.

در رابطه با شخصیت معنوی انسان نیز همین قانون وجود دارد، یعنی رشد و تعالی شخصیت انسان، بستگی به دفع و جذب (تزکیه و تعلیم) دارد، از یک سو باید عوامل و زمینه‏های سقوط مانند گناهان را از روح و روان، دفع و پاک سازی نمود و از سوی دیگر باید فضایل و ارزش‏ها؛ مانند ایمان، علم، عمل صالح و خصال نیک را جذب

کرده و با آنها، روح و روان را آراست، که از این دفع و جذب و نتیجه آن، علمای اخلاق به «تخلیه و تحلیه و تجلیه» تعبیر می‏کنند.

یعنی نخست باید با نیروی تقوا، روح و روان را از موانع کمال (گناهان) خالی ساخت، سپس باید روح و روان را با فضایل اخلاقی زینت داد و در مرحله‏ی سوم است که نور خدا و ارزشهای ملکوتی در وجود انسان متجلی و آشکار شده و انسان به هدف از خلقت خود خواهد رسید. به گفته سعدی:

تن آدمی‏ شریف است به جان آدمیت‏

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت‏

اگر آدمی ‏به چشم است و دهان و گوش و بینی‏

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت‏

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت‏

به در آی تا ببینی طیران آدمیت‏

در قرآن مجید، هدف از فرستادن پیامبران از طرف خدا، همین تزکیه و تعلیم) دفع و جذب یا پاک‏سازی و بهسازی) عنوان شده، چنانکه این معنی در آیات 2 سوره جمعه و 164 سوره آل‏عمران و 129 و 151 سوره بقره آمده است. برای روشن شدن مطلب به ذکر یکی از این آیات می‏پردازیم. در آیه 2 سوره جمعه می‏خوانیم:

هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛

خداوند کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

رسول خدا فرمود:

لو لا ان الشیاطین یحومون الی قلوب بنی آدم لنظروا الی الملکوت؛

اگر شیطان‏ها دلهای انسان‏ها را احاطه نکنند، انسان‏ها می‏توانند به جهان ملکوت بنگرند. (1).

نیز فرمود:

لو لا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرأیتم ما اری و لسمعتم ما اسمع؛

اگر زیاده روی در سخنان شما و آزادی دلهایتان در برابر فساد نبود، آنچه را من می‏بینم مشاهده می‏کردید و آنچه را من می‏شنوم، شما هم می‏شندید. (2).

نتیجه اینکه: پایه و مایه‏ی شخصیت معنوی، دوری از گناه و داشتن ارزشهای والای انسانی است. اینک با این اشاره به اصل مطلب باز می‏گردیم و شرح زندگی درخشان حضرت عباس علیه‏السلام را که از شخصیت معنوی در سطح بسیار بالایی برخوردار بود، پی می‏گیریم.


1) بحار، ج 70، ص 59.

2) تفسیر المیزان، ج 5، ص 292.