جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از گریه‏اش ملایک هفت آسمان گریست

زمان مطالعه: 2 دقیقه

دیوان داوری شیرازی به اهتمام دکتر نورانی وصال، 1370 هـ. ش صفحه 774 (نقل از ترکیب بند) در مرثیه.

یاران شه که با دل صافی قدم زدند

آتش به بیخ هستی اهل ستم زدند

یکباره رخ ز کشور هستی بتافتند

خود را جریده بر ره ملک عدم زدند

آتش زدند یکسره بر تار و پود ظلم‏

بنیاد کارگاه مخالف بهم زدند

از بس زنوک تیغ فشاندند خون به خاک‏

گفتی به خاک معرکه آب بقم(1) زدند

شمشیر از نیام بر آورده خیل شاه‏

چابکتر از نهنگ به پهنای یم (2) زدند

قربان آن گروه که در پای شاه دین‏

دادند جان و از سر مردی قدم زدند

قومی که دم زدند ز مهر امام خویش‏

از روی صدق سینه به تیغ دو دم زدند

آن بندگان خاص که دادند تشنه جان‏

در راه شاه آب به روی کرم (3) زدند

یکباره خیمه‏ی شرف از دشت کربلا

بر بارگاه قدس و ریاض ارم زدند

جانهای شیعیان همه قربان خاکشان‏

و ز حق همی درود به ارواح پاکشان‏

یاران شه تمام چو رفتند از برش‏

آمد به بر برادر با جان برابرش‏

با مشک خشک و کامی از آن مشک خشک‏تر

بر روی دجله کرده روان دیده‏ی ترش‏

اذن جهاد جست و ببوسید پای شاه‏

بر جست و زد به دشمن و دل با برادرش‏

بگرفت تیغ و روی به هر کس که می‏نهاد

نه تن به زین گذاشت به جا، نه به تن سرش‏

شد در فرات و مشک پر از آب کرد و تاخت‏

بس کرد جهد و لیک نبد بخت یاورش‏

گردش گرفت دشمن از هر کرانه‏ای‏

بر تن رسید نیزه و شمشیر و خنجرش‏

جست از کمین لعینی و تیغی زدش به دوش‏

کان دست تیغ گیر جدا شد ز پیکرش‏

تیری به مشک آمد و بر چشم‏ تر زاشک‏

تیری دگر فکند سپهر ستمگرش‏

افتاد بر زمین و بنالید و شاه دین‏

آمد به سر، نهاد به زانوی خود سرش‏

بنهاد رو به رویش و زار آن چنان گریست‏

کز گریه‏اش ملایک هفت آسمان گریست‏


1) آب بقم: آب قرمز رنگ. بقم: درختی است که از آن ماده‏ی قرمز رنگی برای رنگرزی بدست می‏آید.

2) یم: دریا.

3) آبه به روی کرم زدند: مایه‏ی آبروی کرم شدند.