جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از پسر ام‏البنین کمک خواستم‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حدود هفت سال پیش بنده در خواب دیدم در اتاق ما به روی دریای عظیمی باز می‏شد و من در خواب دختر کوچکی که متعلق به خانواده ما بود دیدم که به طرف دریا رفت و ناپدید شد و من با التماس از پسر ام‏البنین (علیهاالسلام) حضرت اباالفضل (علیه‏السلام) کمک خواستم، که ناگهان دو دست و قسمتی از سر از آب بیرون آمده و دخترک را به ما تحویل داد و جلوی در اتاق گذاشت و من در خواب گریه می‏کردم و با شوق می‏گفتم: که به همه خواهم گفت که حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) را دیده‏ام.

مدتی بعد از این قضیه یکی از نوه‏هایم که حدود سه سال و نیم داشت و از

سادات حسینی می‏باشد بر اثر اتفاق در رودخانه کلاردشت غرق می‏شود و به مدت 18 ساعت با تلاش شدید گروه‏هایی از غواصان چالوس جسد این نوگل نشکفته را به دست می‏آید. در حالی که هیچ آسیبی به جسم طفل رنجورش وارد نشده بود ولی ما شنیده بودیم در آن منطقه کسانی بودند که غرق شدند و جسدشان هیچ وقت به دست خانوادشان نرسیده و ما اینکه لااقل جسم طفل سه ساله‏مان را به عنایت حضرت اباالفضل بدست آوردیم باعث شادی ما شد و باعث شد که ما سال‏ها چشم انتظار نباشیم. امیدوارم به حق حضرت اباالفضل العباس (علیه‏السلام) هیچ امیدی را ناامید نفرماید.