جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از خدا برای تو شفا خواستیم‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

مرحوم حاج آقا محمد علامه از یکی از دوستانشان نقل می‏کردند که:

از من دعوت کردند بروم بیمارستان بوعلی تا برای معلولین و دیگر مریض‏ها، روضه بخوانم. وقتی وارد شدم دیدم بیماران روی تخت خود پرچم سیاه زده‏اند و به اصطلاح، آیسا “من الحیاة، آنسا” بالموت، منتظر مرگ هستند.

پس از توسل، جوانی مرا صدا زد و گفت: من جوانم و آرزو داشتم مثل سایر این بچه‏ها سینه می‏زدم و برای حضرت عباس (علیه‏السلام(، در روز تاسوعا عزاداری می‏کردم. تاسوعا گذشت. عاشورا هم گذشت و اربعین آمد. روز اربعین، در بازار روضه می‏خواندم که دیدم جوانی میان این عزاداران خیلی منقلب است. مرا صدا زد و گفت: آقا، مرا می‏شناسی؟ گفتم: خیر. گفت: من همان هستم که تاسوعا آمدی بالای تختم. تو که رفتی، همان شب حضرت عباس (علیه‏السلام) آمد و به من گفت:

»بلند شو! از خدا برای تو شفا خواستم«

الحمدلله، الآن حالم خوب شده است و جزء عزاداران اهل‏بیت (علیهم‏السلام)

هستم. (1).


1) خاطرات شصت سال خدمتگذاری در آستان اهل‏بیت (علیهم‏السلام) ص 85.