جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اخلاص

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و گفتار امیرمؤمنان علیه‏السلام،به سان سروش عالم غیب، دگرگونی چشمگیری در اندیشه‏ی عباس علیه‏السلام ایجاد می‏کرد. او از

فرهیختگان بسیاری، واژه‏های بصیرت بخش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را آموخته بود که آن حضرت فرموده است:

»ای مردم! همانا کسی که خداوند عزوجل را ملاقات کند در حالی که شهادت به یگانگی خدا و یکتایی او بدهد و مخلصانه، هیچ معبود دیگری همراه او نپذیرد، پروردگار او را داخل بهشت می‏کند… اگر کسی هیچ یک از صفات والا را نداشته باشد، ولی با اخلاص خداوند را بخواند برای او بهشت است«. (1).

او سالهای همراهی با پدر را پر فروغ و تابناک از اخلاص و توحید می‏دید. از نبرد خندق و دلاوری خداباورانه با عمرو بن عبدود خبر داشت و یکرنگی و صفای سعادت بخش برادران خود در زندگانی را الگوی برتری می‏دانست.

از این رو بیشترین تلاش خود را در راه کسب اخلاص و نیت پاک به کار می‏برد، هماره قلبی سالم از بدیها، اعضایی تسلیم در برابر خداوند داشت و از بلندای وجودش آبشار نیکیها و خیرات ریزان بود. (2).

عصاره‏ی اخلاص و خداباوری در وجود ابوالفضل علیه‏السلام نمایان بود. او شاگردی نمونه و فرمان بری مطیع در کلاس خلوص بود و بدانجا رسید که چشمه‏های حکمت از قلبش جوشیدن گرفت، امامان و حجتهای خداوند زبان به ستایش اخلاص و اعمال او گشودند و او را انسانی وارسته از هواها و

هوسها دانستند؛ کسی که خطاب به نفس خویش فرمان دوری از ترس غیر خدا را داد (3) و در هنگامه‏ی علقمه، خداوند را شاهد اعمال و نیات خود گرفت و حمایت از دین و امام خود را سرلوحه‏ی کارهای خود دانست (4).

چنین بود که امام صادق علیه‏السلام صحیفه‏ای روشنی بخش درباره‏ی این ویژگی عموی خود گشوده و می‏فرماید:

»من شهادت می‏دهم و خدا را گواه می‏گیرم که تو راه جنگاوران و شهیدان بدر را پیمودی… و خداوند یادت را در ملأ اعلی بلند ساخت«. (5).


1) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 76، ص 360.

2) ر. ک: میزان الحکمه (صفات مؤمنان(، ج 12، ص 83 تا 90.

3) یا نفس لاتخشی من الکفارو ابشری برحمة الجبارمع النبی المصطفی المختارقد قطعوا ببغیهم یساری‏فاصلهم یا رب حر النار (نفس المهموم، ص 335(.

4) والله ان قطعتموا یمینی‏انی احامی ابدا عن دین‏و عن امام صادق الیقین‏نجل النبی الطاهر الامین‏(نفس المهموم، ص 335(.

5) مولد العباس بن علی علیه‏السلام، ص 98؛ سردار کربلا، ص 239،232.