جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابوقربه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

کنیه‏ای که با هاله‏ای از عظمت و شجاعت همراه بوده و یادآور کربلاست «ابوقربه» (1) است. واژه‏ای که بارش برکات وجودی عباس علیه‏السلام وجود آن را رقم زد؛ آنجا که تمامی راهها برای دستیابی به آب بسته شد و

سپاه سیه سیرت دشمن، امکان رسیدن حتی قطره‏ای آب به خیمه‏ی اهل بیت علیهم‏السلام را غیر ممکن ساخته بود، همت والای «ابوقربه«، شهامت و شجاعت وی را به نمایش گذارد و حضرتش، پیروز و سربلند، کام اطفال و زنان حرم حسینی را حلاوت آب بخشید. (2) آن مردانگی و دلاوری این کنیه‏ی زیبا را برای او به ارمغان آورد و از آن روز عباس به «ابوقربه» معروف شد. (3).

لقبهای زیر از دیگر القاب تابناک و معرفت آفرین حضرت عباس علیه‏السلام است؛ القابی که هر یک مظهر مردانگی و فتوت و آینه‏ی دلاوری و شجاعت آن پاک سرشت است:

13- عمید (یاور و کمک کننده‏ی دین خدا(.

14- سفیر (نماینده‏ی حجت خدا(.

15- صابر (شکیبا بر سختیهای حیات، بلاها، و دشواریهای هجرت از مدینه تا کربلا و روز عاشورا(.

16- محتسب (کسی که مصایب پایداری در راه تقدس و پر نور خویش را به حساب ذات پاک پروردگار خویش گذارد(.

17- مواسی (جانبازی که جان خویش را سپری برای سختیهای برادر می‏کرد و هماره حق دفاع از حجت خدا را ادا می‏کرد(.

18- مستعجل (سروقامتی مهربان که برآوردن حاجات دیگران و یاری حاجتمندان از هیچ تلاشی دریغ نمی‏کرد(.

19- مضهضب (کسی که به سان آتش در برابر ستمکاران و متجاوزان شعله‏ی کین برمی‏افروخت و آنان را خوار و ذلیل می‏کرد(.

20- ابوالشارة (صاحب کرامتی عظیم که افرادی را که به دروغ بر نام مبارک ابوالفضل قسم می‏خورند دچار مرگ، بیماری و یا مصیبتی سخت و طاقت فرسا می‏کند(.

21- ابورأس الحار (چون عباس علیه‏السلام به ستمگران زورگو هیچ اغماض نشان نمی‏داد و مجرمین را عفو نمی‏کرد، ابورأس الحار لقب شایسته‏ی وی شد(.

22- ابوفرجه (سپید سیرتی که اندوه و ناراحتی دردمندان را با گشایش و کمک چشمگیر برطرف می‏کرد.)

23- الترهب ببنانه (آبرومندی والامقام که از ابهتی فراوان برخوردار است و قلوب افراد لبریز از عظمت و بزرگی شخصیت باشکوه اوست) (4).


1) قربه – به کسر قاف – به معنی صاحب مشک است.

2) ر. ک: المقاتل، ابوالفرج اصفهانی، ص 90 – 89؛ تاریخ الخمیس، ابوالحسن الدیاربکری، ج 2، ص 317؛ انوارالنعمانیه، ج 1، ص 370؛ العباس، ص 146.

3) مولد العباس بن علی علیه‏السلام، 56؛ قمر بنی‏هاشم، ص 24؛ سردار کربلا، ص 170.

4) بطل العلقمی، ج 2، صص 113 – 107.