جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابوالفضل را ضامن قرار بده‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

جناب آقای مشهدی نجات بیگدلو ساکن قم نقل می‏کند:

سی و نه سال پیش در روستای محمد خلج از توابع خدابنده زنجان شخصی به نام احمد مداح این کرامت را از حضرت عباس (علیه‏السلام) نقل کرد:

که شخص ارمنی در شهرستان رشت مهمان مسلمانی می‏شود. شب مرد ارمنی استراحت نمی‏کند. وقتی مرد مسلمان از ایشان می‏پرسد: چرا نمی‏خوابی؟ ارمنی می‏گوید: از شما مطمئن نیستم و می‏ترسم، بخوابم و شما بلایی بر سرم بیاورید. مسلمان می‏گوید: هرگز چنین تصور نکنید و چنین فکری درباره من روا مدارید. مسلمان می‏گوید: می‏خواهی حضرت عیسی (علیه‏السلام) را ضامن بیاورم؟ ارمنی می‏گوید: نه خیر قبول ندارم. اگر می‏خواهی امشب من در منزل تو راحت بخوابم حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) را برایم ضامن قرار بده تا من راحت بخوابم. بعد از آن مرد مسلمان حضرت عباس را ضامن می‏آورد مرد ارمنی راحت می‏خوابد.

قسمتی از شب می‏گذرد صاحب منزل از خواب بیدار شده با چاقو نزد ارمنی می‏رود که او را بکشد. اموالش را صاحب شود ولی زن مسلمان بیدار می‏شود و به مردش می‏گوید: که این کار را نکن، از حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) خجالت بکش و حیا کن. مرد مسلمان می‏گوید: تو نمی‏دانی این مرد خونش هدر

و اموالش بر ما حلال است. آن مرد بدبخت با حرف‏های عوام فریبانه همسرش را راضی می‏کند. زن بیچاره هم خیال می‏کند که آن مرد اموالش حلال است و خونش هم هدر است، دیگر اعتراض نمی‏کند. بنابراین صاحب خانه سر ارمنی را جدا می‏کند و به خیال خام خود به آرزویش می‏رسد. در این حال ناگهان حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) همانند عمویش جعفر طیار که در بهشت خداوند عالم پر و بال به او عطا کرده است لذا از کربلای معلی به رشت مقابل منزلی که ارمنی در آن به قتل رسیده است پرواز می‏کند. این بزرگوار به مرد مسلمان رشتی می‏فرمایند: من مهمان نداشتم. حضرت ناراحت شده، چشم‏های نازنینش سرخ می‏شود. وقتی اشاره به آن مردم می‏کند سر آن مرد از تنش جدا می‏شود و از بالای درب خانه به بیرون پرتاب می‏شود. حضرت (علیه‏السلام) داخل خانه می‏آید و سر بریده ارمنی را به بدنش ملحق می‏کند. با عنایت حضرت عباس (علیه‏السلام) این کرامت از حضرت ظهور پیدا می‏کند. مرد ارمنی شهادتین می‏گوید و مسلمان می‏شود و آیین حیات بخش اسلام و مذهب تشیع را می‏پذیرد.