حاج زایر از شاعران معروف عراق میباشد.
وی از طرف حکومت وقت به خاطر قضیهای، محکوم به دو سال زندان شد.
پس از گذشت چهار ماه در زندان ماندنش زندانیان به او گفتند: آیا امید نجات از زندان را داری؟
در نزدیکی مرحوم حاج زایر – یکی از افراد باایمان و بااخلاص بود – در جواب گفت – و با یقین گفت -: فلانی! پس از چهار روز فرج و گشایش برای من حاصل میشود.
چنان که گفت: شد مدت دو سالش پایان نیافته آزاد شد.
اما جناب حاج زایر که خود دلباخته اهلبیت علیهمالسلام بود، با کمال انقطاع و توجه کامل روبه به دربار اباالفضل علیهالسلام نمود و متوسل به آن بزرگوار شد. و اشعاری به زبان عامیانه سرود، که مضمون و معنای ابیات این بود که حضرت اباالفضل علیهالسلام را به شجاعت، مردانگی و جوانمردی یاد میکرد. و از او عاجزانه و ملتمسانه استمداد و کمک میجوید.
آنگاه ابیات فوقالذکر را به وسیلهی فردی به کربلا فرستاد که آنها را در ضریح حضرت اباالفضل علیهالسلام بیندازند.
در همان شب حاکمی که حکم زندان حاج زایر را داده بود، در عالم خواب حضرت اباالفضل علیهالسلام را میبیند که به خواب او آمده و به او فریاد و صیحه کشید، و او را زجر داد و فرمود: برخیز و حاج زایر را آزاد کن.
حاکم در حال ترس و ناراحتی از خواب برخاسته و به نگهبانان زندان دستور داد، فوری او را آزاد کنند و از او معذرتخواهی نمود.