جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آن ملعون گریه کرد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

دانشمند مشهور اهل سنت، سبط ابن جوزی، در «تذکرة الخواص» از قاسم بن اصبغ مجاشعی روایت کرده است که می‏گوید:

در آن وقت که رؤوس شهدا را به کوفه آوردند، در آن میانه مردی به غایت نیکوروی بر اسبی سوار بود و سر جوانمردی را که به ماه چهارده همی مانست و اثر سجود بر جبهه‏ی مبارکش هویدا بود، بر گردن اسب خویش آویخته همی آمد و آن اسب چیزی پایین می‏انداخت سر مبارک به زانوی اسب می‏رسید.

من نام آن سوار و سر بپرسیدم، گفت: این، سر عباس بن علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام است و من حرملة بن کاهل اسدی هستم.

چند روز بعد باز به دیدنش رفتم؛ او را سخت قبیح منظر یافتم، رویش چنان سیاه شده بود که گویی قیراندود شده است. گفتم: آن روز که تو را دیدم آن صفای بشره و زیبایی صورت را داشتی بود، حالا چرا به چنین وضع افتاده‏ای و زشت و قبیح شده‏ای؟! آن ملعون گریه کرد و گفت: از آن روز که سر را برداشتم، هر شب چون بخوابم، دو نفر بیایند بازوان و گریبان مرا بگیرند و به آتش اندازند تا بامدادان همی سوزم، چنانکه همه‏ی قبیله ناله و افغان مرا می‏شنوند، و یک شب مرا رها نکنند! بدین حالت بود تا به عذاب ابد پیوست. (1).

در کتاب «مقاتل الطالبیین» و «بحار» و «عوالم» به نقل از ابوالحسن مداینی که قاسم بن اصبغ بن نباته گوید:

مردی از بنی‏دارم را دیدم که صورت او سیاه شده بود و پیش از آن او را جمیل

و خوش‏صورت و سفید می‏شناختم، پس به او گفتم که نزدیک بود تو را نشناسم (از چه رو چنین شده‏ای؟!) گفت: سبب این سیاهی آن است که من مرد جوانی را از کسانی که با حسین علیه‏السلام بود کشتم که اثر سجود در پیشانی او بود. از آن وقت هیچ شبی نمی‏خوابم جز آنکه می‏آید و گریبان مرا می‏گیرد و می‏برد در جهنم می‏اندازد و تا صبح ضجه می‏کشم، پس باقی نمی‏ماند کسی از قبیله‏ی من مگر آنکه فریاد مرا می‏شنود، و گفت فرد مقتول، حضرت عباس علیه‏السلام بود. در روایت دیگر نقل است که صدای سگ می‏کرد و همسایگان می‏شنیدند.

عصامی در تاریخ خود روایت کرده که شخصی از لشگر ابن‏زیاد لعین، سر مطهر حضرت عباس بن علی علیه‏السلام را بر گردن اسب خود آویخت. بعد از چند روز صورت او را همچون قیر سیاه دیدند، با آنکه قبل از آن سفید بود. چون سبب آن را از او سؤال کردند، گفت: دو نفر مرا می‏برند و در آتش می‏اندازند. (2).


1) قمقام زخار: صفحه‏ی 446، به نقل از: تذکرة الخواص: صفحه‏ی 159؛ منتخب التواریخ: صفحه‏ی 261.

2) خصایص العباسیة: صفحه‏ی 235.