جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آن زن سالخورده نمی‏تواند راه برود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یکی از سادات محترم، برای من داستانی را از یکی از خدمت‏گزاران حرم حضرت اباالفضل العباس علیه‏السلام این گونه نقل کرد و گفت:

در سال 1950 میلادی صبح هنگام در حالی که به حرم حضرت اباالفضل علیه‏السلام مشرف می‏شدم، ناگاه فرمانده ارتش – که با ماشین ارتشی خود و راننده و مادر

سالخورده‏اش بود – متوجه من شد و از من خواست که آنها را زیارت دهم. وقتی از ماشین پیاده شدند، دیدم آن زن سالخورده نمی‏تواند راه برود، بلکه بر فرزند و راننده تکیه می‏کند و راه می‏رود.

وقتی وقتی وارد حرم شدیم و شروع به خواندن زیارت نمودم – آنها پشت سر من قرار گرفته بودند – هنوز زیارت‏نامه به پایان نرسیده بود که یک مرتبه متوجه شدم همان زن که نمی‏توانست راه برود به زور خود را از دست فرزندش و راننده رها نمود و دوان دوان به طرف ضریح حضرت عباس علیه‏السلام رفت و در مقابل ضریح ایستاد.

آری، او به برکت حضرت ابوالفضل علیه‏السلام شفا گرفته بود، وقتی مردم متوجه شدند، صدای صلوات و خوشحالی حرم را فراگرفت، زن‏ها هلهله می‏کردند، فرزندش مبلغی پول به من داد. (1).


1) همان مصدر ص 85.